قطره عسلی بر زمین افتاد مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خ

قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید ...

باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ...

مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ...
اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت ...
در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ...

بنجامین فرانکلین می گوید: دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! 

پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود ...

این است حکایت دنیا.......
دیدگاه ها (۰)

تقدیم به دوستان گل🌸🍃روزگارتان سپیدروزهایتان شاد شاد🌸🍃آسمانتا...

میتوان ساده زندگی کردساده زیست و از شادیهای کوچک لذت بردفقط ...

بیچاره فرزند آدم ! 💐هر روز گرفتار سه مصیبت است كه از هیچكدام...

#پیامبر اکرم (ص):ای ابوذر,در بامداد,اُمیدی به رسیدن شام مَدا...

#زنمادر نبودتمام سالها مادرانه بافته بودمادرانه ساخته بودتما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط