پرواز من
پارت اول
به نام خالق هستی
نیکا ...
از اتاقم رفتم داخل تراس...نشستم رو صندلی ...گوشیمو برداشتم رفتم توی پیامام از شماره ناشناس یه پیام داشتم...یه فیلم بود...منتظر بودم فیلمه باز شه
مریم خدمتکار خونه مون اومد تراس...
_خانم آقا اومدن سفره نهارو هم چیدیم آقا منتظر تونن...!
_/باشه الان میام ...
بیخیال فیلم شدم رفتم تو سیاوش با قیافه ی برزخ نگام میکرد
سیاوش_/اینطوری ازم استقبال میکنی ؟
جوابشو ندادم نشستم رو صندلی رو به رو سیاوش... از رفتارم حرص گرفت... با صدای بلند داد زد ...
سیاوش_ مگه با تو نیستم ؛نیکا تا کی میخوای این مسخره بازیاتو ادامه بدی
عصبانیی شدم منم مثل خودش داد زدم...
نیکا_ مسخره بازی اره...!!!
سیاوش:اره مسخره بازی بزور دو کلمه باهام حرف میزنی هر جا میرم سریع ازم فرار میکنی... اگه بخاطر جانا نبود حتی روی ی میز هم باهم غذا نمی خوردی ...
خواستم جوابشو بدم یهو جانا اومد تو
ادامه دارد...
به نام خالق هستی
نیکا ...
از اتاقم رفتم داخل تراس...نشستم رو صندلی ...گوشیمو برداشتم رفتم توی پیامام از شماره ناشناس یه پیام داشتم...یه فیلم بود...منتظر بودم فیلمه باز شه
مریم خدمتکار خونه مون اومد تراس...
_خانم آقا اومدن سفره نهارو هم چیدیم آقا منتظر تونن...!
_/باشه الان میام ...
بیخیال فیلم شدم رفتم تو سیاوش با قیافه ی برزخ نگام میکرد
سیاوش_/اینطوری ازم استقبال میکنی ؟
جوابشو ندادم نشستم رو صندلی رو به رو سیاوش... از رفتارم حرص گرفت... با صدای بلند داد زد ...
سیاوش_ مگه با تو نیستم ؛نیکا تا کی میخوای این مسخره بازیاتو ادامه بدی
عصبانیی شدم منم مثل خودش داد زدم...
نیکا_ مسخره بازی اره...!!!
سیاوش:اره مسخره بازی بزور دو کلمه باهام حرف میزنی هر جا میرم سریع ازم فرار میکنی... اگه بخاطر جانا نبود حتی روی ی میز هم باهم غذا نمی خوردی ...
خواستم جوابشو بدم یهو جانا اومد تو
ادامه دارد...
۷.۶k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.