داد میزنه سرم
داد میزنه سرم
میگه انقدر نگو خیلی وقته دارم تحمل میکنم
تو که برات شرایط تحمیلی بود همون موقع میرفتی که دیگه تحملت نمیشد خیلی وقت!
سرمو میچسبونم به شیشه ماشین،اروم جوابشو میدم،اروم تر از همیشه
میدونی من همیشه میگم ادما براچیزایی جوش میزنن که براشون باارزشه اگه یوقت دیدی طرف مقابلت دیگه خیلی خونسردو اروم شده شک کن به غلظتِ احساسش نسبت به خودت
چشممو میندازم به خیابون!میگم میدونی چرا نرفتم؟که همه چیو بسازم
که بگم جنگیدم!بگم کم نذاشتم
بگم همه کاری کردم که همه چیز خوب بشه
میدونی چرا؟
که مدیون دلم نشم ،مدیون احساسم مدیون دستام،چشمام
میدونی چرا؟
که بعد ها هروقت که بجای الانِ تو یکی دیگه کنارم بودو سرم داد زد نگم اگه میموندمو تلاشمو میکردم شاید فلانی سرم داد نمیزد
که بعدها هروقت بجایِ الانِ تو یکی دیگه کنارم بود ولی برعکس تو بجای داد زدنا و دعواها دستمو گرفتو برام احساسشو به زبون اورد
نگم اگه میموندمو تلاشمو میکردم شاید فلانی ازاینم بیشتر دوستم داشت!
که وقتی...وقتی دستم توو دستاش یخ میزنه و فشارم میفته
مدیونِ دستام نشم که نذاشتم گرم بشن توو دستای کسی که دوستش داشتم
که اگه با نگاه کردن توو چشمای اون
چشمام بی تفاوت بودن مدیونشون نشم که نذاشتم از عشقِ نگاه کردن به کسی که دوستش داشتم برق بزنن!
حالا میگم خیلی وقته که دارم حالو روزِ خراب رابطمونو تحمل میکنم
که به خودت بیای و ادامه ندی تا اونجایی که دیگه حتی بهت نگم و برم!
نه اینکه مثل الان بگی زودتر میرفتی!
من اگه واقعا میخواستم برم هیچوقت بهت نمیگفتم بی صدا بدونِ خدافظی میرفتم!
حالا فهمیدی چرا موندم؟
جلوی دکه میزنه کنار پیاده میشه!سیگار میخواد میدونم!
پیاده میشم مستقیم میرم!
چون هنوزم نمیخواد بگه که نباید برم!
خدافظی نکردم!
گفتم که،رفتنِ واقعی خبر کردن نداره که!
اونی که رفتنشو جار میزنه منتظره که کسی جلوشو بگیره!
#نیلوفر_رضایی
میگه انقدر نگو خیلی وقته دارم تحمل میکنم
تو که برات شرایط تحمیلی بود همون موقع میرفتی که دیگه تحملت نمیشد خیلی وقت!
سرمو میچسبونم به شیشه ماشین،اروم جوابشو میدم،اروم تر از همیشه
میدونی من همیشه میگم ادما براچیزایی جوش میزنن که براشون باارزشه اگه یوقت دیدی طرف مقابلت دیگه خیلی خونسردو اروم شده شک کن به غلظتِ احساسش نسبت به خودت
چشممو میندازم به خیابون!میگم میدونی چرا نرفتم؟که همه چیو بسازم
که بگم جنگیدم!بگم کم نذاشتم
بگم همه کاری کردم که همه چیز خوب بشه
میدونی چرا؟
که مدیون دلم نشم ،مدیون احساسم مدیون دستام،چشمام
میدونی چرا؟
که بعد ها هروقت که بجای الانِ تو یکی دیگه کنارم بودو سرم داد زد نگم اگه میموندمو تلاشمو میکردم شاید فلانی سرم داد نمیزد
که بعدها هروقت بجایِ الانِ تو یکی دیگه کنارم بود ولی برعکس تو بجای داد زدنا و دعواها دستمو گرفتو برام احساسشو به زبون اورد
نگم اگه میموندمو تلاشمو میکردم شاید فلانی ازاینم بیشتر دوستم داشت!
که وقتی...وقتی دستم توو دستاش یخ میزنه و فشارم میفته
مدیونِ دستام نشم که نذاشتم گرم بشن توو دستای کسی که دوستش داشتم
که اگه با نگاه کردن توو چشمای اون
چشمام بی تفاوت بودن مدیونشون نشم که نذاشتم از عشقِ نگاه کردن به کسی که دوستش داشتم برق بزنن!
حالا میگم خیلی وقته که دارم حالو روزِ خراب رابطمونو تحمل میکنم
که به خودت بیای و ادامه ندی تا اونجایی که دیگه حتی بهت نگم و برم!
نه اینکه مثل الان بگی زودتر میرفتی!
من اگه واقعا میخواستم برم هیچوقت بهت نمیگفتم بی صدا بدونِ خدافظی میرفتم!
حالا فهمیدی چرا موندم؟
جلوی دکه میزنه کنار پیاده میشه!سیگار میخواد میدونم!
پیاده میشم مستقیم میرم!
چون هنوزم نمیخواد بگه که نباید برم!
خدافظی نکردم!
گفتم که،رفتنِ واقعی خبر کردن نداره که!
اونی که رفتنشو جار میزنه منتظره که کسی جلوشو بگیره!
#نیلوفر_رضایی
۷.۵k
۱۳ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.