پارت ۸
پارت ۸
.
حمایت کنید کشتید منو :-$
جونگ کوک :شوگا .....شوگا کجاییی ؟
یهو شوگا رو میبینه که روی پله نشسته میره پیشش میشینه
جونگ کوک :شوگا خوبی ؟
شوگا :آخه چرا اینجوری شد شب که حالش خوب بود:'(
جونگ کوک :میتونم ازت یه سئوالی بپرسم ؟
شوگا :....(بعد از کمی مکس) بپرس .
جونگ کوک :بعداز مراسم اتفاق خواصی که نیوفتاد؟
شوگا :(کمی فکر میکنه) نه فقط رفتیم پیش یه پل اونم زود برگشتیم .....
جونگ کوک :پل؟:‑X
شوگا :اره
جونگ کوک:دیگه اتفاق خواصی نیوفتاد
شوگا :بزار ببینم
اومممم(۱۰۰۰سال بعد )
شوگا :آهان وقتی رفتیم روی پل قدم زدیم
یه پسره بود ا/ت تا اونو دید گفت بریم خونه ....
جونگ کوک :پسره ؟(با تعجب)
ا/ت چیزی دربارش بهت نگفت؟
شوگا :هر چی ازش میپرسیدم خودشو میزد به اون راه ....
جونگ کوک : پس خودشه (زیر زبونی )
شوگا :تو میشناسیش ؟
جونگ کوک :اره اون.....
هنوز حرفش تموم نشده بود که.......
خدایی حمایت کنید دیگه منم. گناه دارم
.
حمایت کنید کشتید منو :-$
جونگ کوک :شوگا .....شوگا کجاییی ؟
یهو شوگا رو میبینه که روی پله نشسته میره پیشش میشینه
جونگ کوک :شوگا خوبی ؟
شوگا :آخه چرا اینجوری شد شب که حالش خوب بود:'(
جونگ کوک :میتونم ازت یه سئوالی بپرسم ؟
شوگا :....(بعد از کمی مکس) بپرس .
جونگ کوک :بعداز مراسم اتفاق خواصی که نیوفتاد؟
شوگا :(کمی فکر میکنه) نه فقط رفتیم پیش یه پل اونم زود برگشتیم .....
جونگ کوک :پل؟:‑X
شوگا :اره
جونگ کوک:دیگه اتفاق خواصی نیوفتاد
شوگا :بزار ببینم
اومممم(۱۰۰۰سال بعد )
شوگا :آهان وقتی رفتیم روی پل قدم زدیم
یه پسره بود ا/ت تا اونو دید گفت بریم خونه ....
جونگ کوک :پسره ؟(با تعجب)
ا/ت چیزی دربارش بهت نگفت؟
شوگا :هر چی ازش میپرسیدم خودشو میزد به اون راه ....
جونگ کوک : پس خودشه (زیر زبونی )
شوگا :تو میشناسیش ؟
جونگ کوک :اره اون.....
هنوز حرفش تموم نشده بود که.......
خدایی حمایت کنید دیگه منم. گناه دارم
۷.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.