fake kook

fake kook
part*²⁰

ا.ت: چرا میای دنبالم
کوک: مامانت گفته
ا.ت: خب مامانم بگه تو حالا باید بیای
کوک: مامانت گفته باید بری با دایان حرف بزنی
ا.ت: نمیخوام برم
کوک: باشه منم به مامانت میگم
ا.ت: نمیگی
کوک: میگم
ا.ت: راستی جونگکوکا
کوک: چیه
ا.ت: کی بریم سرقرار
کوک: فک نکن من با اینا خر میشم به مامانت نمیگم
ا.ت: 😡😡من باهات قهرم
کوک: بهتر که قهری منم میرم
ا.ت: کجا شوخی کردم الان میرم پیش دایان
کوک: خب برو
ا.ت: دایان
دایان: چیه
ا.ت: ما باهم قهریم؟
دایان: نه چطور
ا.ت: جونگکوک به مامانم گفته که ما باهم قهریم
دایان: جونگکوک راس میگه؟
کوک: اره گفتم چون دوس داشتم
دایان: منم حرفی ندارم
دایان رفت ولی جونگکوک هنوز مونده بود
ا.ت: تو نمیخوای بری
کوک: نه
ا.ت: نگفتی کی بریم سرقرار
کوک: نمیدونم
ا.ت: امروز بریم؟
کوک: چه عجله ای داری من امروز کار دارم
ا.ت: چه کاری داری من دلم نمیخواد هروقت بهت گفتم بریم سرقرار تو بگی نه من کار دارم من همچین رابطه ای نمیخواما گفته باشم
کوک: تموم شد خیلی تاثیر گذار بود
ا.ت: جونگکوک اذیتم نکن
کوک: اذیتت نکردم خب اگه به تو باشه که میگی هرروز بیا سرقرار
ا.ت: باید بیای
کوک: 😂
ا.ت: خب امروز چیکار داری
کوک: تا امشب اینجاییم
ا.ت: واقعا من حوصله ندارم
کوک: پس چه حوصله ای داشتی با من بیای سرقرار ها بگو سریع
ا.ت: 😑😑بریم
کوک: باشه بریم داخل

#کوک
#فیک
#سناریو