پارتی جونگ کوک

۲ پارتی جونگ کوک
پارت ۲


اعضا باهام حرف زدن و آرومم کردن منم تصمیم گرفتم به کوک فکر نکنم چند ماه بعد می‌فهمه چه فرشته ای رو از دست داده و میخوام یک خونه برای خودم بخرم و تا اون موقع پیش اعضا میمونم
از زبان راوی (خودم):
دخترک داستان ما بدون آغوش عشقش درد بدی رو تحمل میکرد وقتی به یاد روز هایی که عشقش قول های شیرینی به او میداد میوفتاد لبخندی روی لب هایش می نشست اما وقتی یاد کاری که باهاش کرده میوفتاد همراه با لبخندش اشکی از چشمش می چکید، بله دوستان! هم دخترک و پسرک عاشقانه همدیگر را می پرستیدند اما چیشد که این روز های تلخ همسفر دخترکمان شد؟ آیا پسرک داستان ما پشیمان می‌شود؟ آیا دخترک داستان ما حاضر است تسلیم عشق شود و چشمانش را روی همه چیز ببندد؟
از زبان ا/ت:
با اعضا تصمیم گرفتیم بریم بار تا یکم حال و هوای من عوض بشه هم یکم خوش بگذرونیم اما تصمیم گرفتیم الکل نخوریم چون کسی نمی تونست مارو جمع کنه لباس هامون رو پوشیدیم و راه افتادیم رسیدیم بار همه یا داشتن میرقصیدن یا الکل میخوردن یا توی اتاق ها 🔞 میکردن دخترای بار هم با لباس های باز و آرایش های غلیظ سعی داشتن مخ پسرا رو بزنن، با اعضا رفتیم دور یک میز نشستیم گارسون اومد و ازمون پرسید چی میل دارید ماهم چون تصمیم گرفته بودیم الکل نخوریم تصمیم گرفتیم آبمیوه سفارش بدیم
جیسو: من یک آب پرتقال میخوام
جنی: منم یک شیرموز میخوام
رزی: منم آب انبه میخوام
لیسا: منم اسموتی میخوام
ا/ت: پس منم شیر کاکائو میخوام
گارسون: چشم
گارسون رفت تا سفارش هامون رو بیاره منم دور و بر رو نگاه میکردم یهو چشمم افتاد به یک دختر قیافش برام خیلی آشنا بود هرچی فکر میکردم یادم نمیومد آها! این همون دختریه که کوک باهاش بهم خیانت کرد ولی چرا روی پای پسر دیگه ای نشسته؟ چرا کوک این دور و بر نیست؟ آها!( چقدر آها آها می‌کنی😂) تازه دوزاریم افتاد، این دختره داره به کوک خیانت می‌کنه خب عاااالی شد، حالا میتونم انتقام بگیرم، گوشیم رو درآوردم و ازشون عکس و فیلم گرفتم در حین فیلم گرفتن داشتم فکر میکردم که چی بشه اگه کوک کنار این دختر این فیلم رو ببینه! قیافش خیلی دیدنی میشه وای چقدر کیف میده وقتی کسی که تحقیرت کرده رو توی این وضعیت ببینی! فیلم رو گرفتم و با خودم گفتم
ا/ت: بازی ادامه داره آقای جئون!
گارسون آبمیوه هامون رو آورد و ما خوردیم تصمیم گرفتیم بریم خونه پا شدیم که بریم یهو یک پسر اومد کمرم رو گرفت و گفت: سکسی گرل نمیخوای اول عشق بازی کنیم بعد بری؟
یهو جنی با لگد اومد توی صورت پسره
لیسا: گوه میخوری به دوست من دست میزنی
جیسو: فکر کردی دوست من مثل هرزه های دور برته؟
رزی: گمشو تا بیشتر از این عصبی نشدم
جنی محکم داشت پسره رو میزد صورت پسره پر از خون شده بود
جنی: پسری عوضی آشغال سگ عن حرو*زاده تو گوه میخوری میای به دوستم دست میزنی کثافت بیشعور پدر سگ به خدا اگه ببینم یک بار دیگه بهش دست زدی کلتو میبرم(چیزی نیست جنی جان یکم روی ا/ت غیرتیه😂)
اعضا سعی داشتن جنی رو از پسره جدا کنن و بالاخره موفق شدن
جیسو: جنی آروم باش
جنی: ولم کن جیسو، پسره ی بیشعور
ا/ت: آروم باش جنی، یک چیزی گفت اعصابت رو خورد نکن
جنی: چون تو گفتی چشم😘
ا/ت: آفرین، حالا بیاید بریم
با اعضا رفتیم خونه و لباس هامون رو عوض کردیم و رفتیم توی اتاق هامون تا بخوابیم من داشتم به نقشه ای که کشیده بودم فکر میکردم
از زبان راوی:
شاید بپرسید نقشه چیه الان بهتون میگم ببینید همون‌طور که فهمیدید ا/ت مچ اون جو(همون دختری که کوک باهاش به ا/ت خیانت کرده) رو در حالی که داشته به کوک خیانت میکرده گرفته و تصمیم داره عکس و فیلم هایی که از اون جو و اون پسره گرفته رو بریزه تو فلش و فرداش بره خونه ی کوک و فلش رو بده بهش تا کوک ببینه اون جو داره چیکار می‌کنه بعدش هم کوک با اون جو بهم میزنه و از کاری که با ا/ت کرده پشیمون میشه همون موقع‌اس که ا/ت
انتقامش رو میگیره اینم از نقشه ی ا/ت
از زبان ا/ت:
تصمیم گرفتم بخوابم تا فردا موقع عملی کردن نقشم سرحال باشم خوابیدم و صبح ساعت ۸ بیدار شدم یک لباس مشکی بلند پوشیدم و یکم آرایش کردم و موهامو شونه کردم و گوجه ای بستم بعدش سوار ماشین جیسو شدم که مدل بالا بود بعدش رسیدم به خونه ی کوک یکم استرس داشتم اما نباید کم میاوردم


ادامه دارد...
دیدگاه ها (۲۰)

سلام گایزاومدم بعد ۲ ماه فعالیت یک بیوگرافی بهتون بدمچون اسم...

تک پارتی درخواستی از جونگ کوکجونگ کوک: ا/ت چند بار بهت بگم ت...

۲ پارتی جونگ کوکخب سلام گایز من ا/ت هستم و همسر جونگ کوک هست...

تولدت مبارک خرگوش کوچولوی آرمی ها🦋💜مکنه ی طلایی مابانی جذاب ...

⁴⁷پنج سال بعد...... ا/تم:وسایلتون رو جمع کردید؟ ا/ت: اره م:...

⁵³کوک: ببخشید خانم، ببخشید. من شمارو دیدم یادم به همسرم افتا...

سناریو بیبی مانستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط