فیک عشق فرانسویه من پارت۲
×:ببخشید خانم...خانم؟
ا/ت:بله،بله؟
×:خیلی وقته دارم صداتون میکنم.حالتون خوبه؟
ا/ت:اره خوبم.چیزی شده؟
×:رسیدیم.
ا/ت:مرسی،خدانگهدار.
×:خدانگهدار.
ا/ت از ماشین پیاده میشه،یه نفس عمیق میکشه و وارد اموزشگاه"وایت"میشه.
ا/ت یک خانم که کت و شلوار صورتی و شومیز سفید به تن و کفش نایک به رنگ سفید و صورتی کم رنگ،با موهای مشکی و دم اسبی بسته شده رو دید،جلو رفت و سلام کرد.
ا/ت:سلام من ا/ت هستم خوشبختم.
طبق معمول ا/ت دستشو به نشونه سلام جلو برد ولی این دفعه پذیرفته شد.
خانم:سلام من ماریا هستم.خوشبختم.
ا/ت:من یه دفتر که توش کلی طرح لباس بود براتون فرستادم اِممم بهم زنگ زدید گفتید که برای یادگیری بیشتر و اینکه برای گرفتن مدرکو پرورش دادن این استعداد بیلم خدمت شما.
ماریا:شما بودید؟
ا/ت:بله.
ماریا:اره به دستم رسید و واقعا از این همه استعداد شکه شدم.
ا/ت:لطف دارید.
ماریا:من معلم و مدیر اینجا هستم و کلاس هام خیلی وقته که شروع شده ولی خوب برای کسای مثل شما همیشه یه استسنا هست.
ا/ت:واقعا ممنون میشم اگر بعم لطف کنید و ثبت نام کنید چون من از کره پاشدم اومد با کلی امیدو ارزو.
یک دفعه از پشت سر ا/ت صدای مرد میاد.
(ببخشید استاد؟)
ماریا بر میگرده به سمت صدا
ا/ت هم کنجکاو شده بود ولی برنگشت.
(سلام.)
ماریا:باز دیر کردی.
(میدونم استاد ببخشید دیگه تکرار نمیشه.)
ماریا:همیشه همینو میگی،عیبی نداره برو داخل پیش بچه ها.
(ممنونم.)
ماریا:نمیدونم کی میخواد درسته بشه.
ا/ت:ببخشید...ولی من ثبت نام میشم؟
ماریا:فرمو پرکن بعد بیا داخل.
ا/ت:واقعاممنونم،ممنون.
ماریا:خواهش میکنم،فقط سریع باش.
ا/ت:چشم،چشم.
ماریا داخل اتاق میره.
ا/ت:اخ جووووون!
ا/ت سریع فرمو پر میکنه و وارد اتاق میشه.
ا/ت:سلام.
با صدای ا/ت همه سوکت میکنن و به سمت در،جایی که ا/ت وایساده بود برمیگردن.
ماریا:بچه ها اینشون ا/ت هستن،قراره از این به بعد به ما ملحق بشن.
ا/ت:سس...سلام.
همه به جز یک نفر سلام میکنن.
ماریا:ایشون خیلی با استعداد هستن،بچه ها باهاش خوش رفتار باشید.باشه؟
بازم همگی به جز یک نفر گفتند:باشه.
ماریا دست ا/تو میگیره و میکشه داخل اتاق.
لایک🧸
melina_rz7_2
#فیک#فیک_بی_تی_اس
ا/ت:بله،بله؟
×:خیلی وقته دارم صداتون میکنم.حالتون خوبه؟
ا/ت:اره خوبم.چیزی شده؟
×:رسیدیم.
ا/ت:مرسی،خدانگهدار.
×:خدانگهدار.
ا/ت از ماشین پیاده میشه،یه نفس عمیق میکشه و وارد اموزشگاه"وایت"میشه.
ا/ت یک خانم که کت و شلوار صورتی و شومیز سفید به تن و کفش نایک به رنگ سفید و صورتی کم رنگ،با موهای مشکی و دم اسبی بسته شده رو دید،جلو رفت و سلام کرد.
ا/ت:سلام من ا/ت هستم خوشبختم.
طبق معمول ا/ت دستشو به نشونه سلام جلو برد ولی این دفعه پذیرفته شد.
خانم:سلام من ماریا هستم.خوشبختم.
ا/ت:من یه دفتر که توش کلی طرح لباس بود براتون فرستادم اِممم بهم زنگ زدید گفتید که برای یادگیری بیشتر و اینکه برای گرفتن مدرکو پرورش دادن این استعداد بیلم خدمت شما.
ماریا:شما بودید؟
ا/ت:بله.
ماریا:اره به دستم رسید و واقعا از این همه استعداد شکه شدم.
ا/ت:لطف دارید.
ماریا:من معلم و مدیر اینجا هستم و کلاس هام خیلی وقته که شروع شده ولی خوب برای کسای مثل شما همیشه یه استسنا هست.
ا/ت:واقعا ممنون میشم اگر بعم لطف کنید و ثبت نام کنید چون من از کره پاشدم اومد با کلی امیدو ارزو.
یک دفعه از پشت سر ا/ت صدای مرد میاد.
(ببخشید استاد؟)
ماریا بر میگرده به سمت صدا
ا/ت هم کنجکاو شده بود ولی برنگشت.
(سلام.)
ماریا:باز دیر کردی.
(میدونم استاد ببخشید دیگه تکرار نمیشه.)
ماریا:همیشه همینو میگی،عیبی نداره برو داخل پیش بچه ها.
(ممنونم.)
ماریا:نمیدونم کی میخواد درسته بشه.
ا/ت:ببخشید...ولی من ثبت نام میشم؟
ماریا:فرمو پرکن بعد بیا داخل.
ا/ت:واقعاممنونم،ممنون.
ماریا:خواهش میکنم،فقط سریع باش.
ا/ت:چشم،چشم.
ماریا داخل اتاق میره.
ا/ت:اخ جووووون!
ا/ت سریع فرمو پر میکنه و وارد اتاق میشه.
ا/ت:سلام.
با صدای ا/ت همه سوکت میکنن و به سمت در،جایی که ا/ت وایساده بود برمیگردن.
ماریا:بچه ها اینشون ا/ت هستن،قراره از این به بعد به ما ملحق بشن.
ا/ت:سس...سلام.
همه به جز یک نفر سلام میکنن.
ماریا:ایشون خیلی با استعداد هستن،بچه ها باهاش خوش رفتار باشید.باشه؟
بازم همگی به جز یک نفر گفتند:باشه.
ماریا دست ا/تو میگیره و میکشه داخل اتاق.
لایک🧸
melina_rz7_2
#فیک#فیک_بی_تی_اس
۳.۶k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.