پارت دو✨
پارت دو✨
یهو کوک اومد و دستم رو گرفت و کشید منم بغض کردم چون من به جینین اعتراف کردم و اون عوضی ...
کوک: ا.ت ... ا.ت(یکم بلند)
ا.ت: هوم(سرشو انداخته پایین و بغض کرده)
کوک: چرا میذاری انقدر اذابت بدن هوم ها(آخرشو عربده زد)
ویو ا.ت
دیگه نمیتونستم بغضم ترکید جونکوک رو بغل کردم و تو بغلش گریه کردم جونکوک سرمو ناز میکرد برام خیلی عجیب بود انگار میخواستم هر لحظه نازم کنه
کوک: من میرم سر کلاس یزره خودتو جمع و
جور کن بیا
ا.ت: باشه(باصدای آروم و گرفته)
ویو ا.ت
یه آب به دست و صورتم زدم یه پنکیک و تینت و ریمل و رژگونه زدم
بعد اومدم بیرون از دسشویی و رفتم سر کلاس
یه یارو: دوست دارم (ادا در آوردن)
جونکوک: دیگه نتونستم تحمل کنم محکم با مشت زدم رو میز
کوک: خفع شید جیمین لیاقتش رو نداشت
این و گفت و رفت
کل کلاس: كاپلن؟(پچ پچ حرف زدن)
جیمین: برو پیش ددیت
دارو دسته جیمین خندیدن
کانزاشیمو از موهام در آوردم و باشتاب پاشدم رفتم سمت جیمین و کانزاشی گذاشتم زیر فکش
ا.ت: ببین یا خفه و یا خفت کنم
جیمین: متاسفم(خیلی آروم)
ا.ت:نشنیدم(داد)
جیمین: قلط کردم ببخشید
ا.ت: آفرین عوضی
ویو ا.ت
یجوری نگام میکردن و پچ پچ میکردن دیوونست یا قاتله شاید آدم کشته
اهمیت ندادم مو موهامو گوجه ای بستم کانزاشی کردم توش
ویو جونکوک
من چرا باید برای اون اعصابم خورد شه حس میکنم دوسش دارم حس میکنم دیوونشم
بنظرتون عشق این دو در آینده خوب پیش میره؟
فعلا خماری داریم😂🥱
یهو کوک اومد و دستم رو گرفت و کشید منم بغض کردم چون من به جینین اعتراف کردم و اون عوضی ...
کوک: ا.ت ... ا.ت(یکم بلند)
ا.ت: هوم(سرشو انداخته پایین و بغض کرده)
کوک: چرا میذاری انقدر اذابت بدن هوم ها(آخرشو عربده زد)
ویو ا.ت
دیگه نمیتونستم بغضم ترکید جونکوک رو بغل کردم و تو بغلش گریه کردم جونکوک سرمو ناز میکرد برام خیلی عجیب بود انگار میخواستم هر لحظه نازم کنه
کوک: من میرم سر کلاس یزره خودتو جمع و
جور کن بیا
ا.ت: باشه(باصدای آروم و گرفته)
ویو ا.ت
یه آب به دست و صورتم زدم یه پنکیک و تینت و ریمل و رژگونه زدم
بعد اومدم بیرون از دسشویی و رفتم سر کلاس
یه یارو: دوست دارم (ادا در آوردن)
جونکوک: دیگه نتونستم تحمل کنم محکم با مشت زدم رو میز
کوک: خفع شید جیمین لیاقتش رو نداشت
این و گفت و رفت
کل کلاس: كاپلن؟(پچ پچ حرف زدن)
جیمین: برو پیش ددیت
دارو دسته جیمین خندیدن
کانزاشیمو از موهام در آوردم و باشتاب پاشدم رفتم سمت جیمین و کانزاشی گذاشتم زیر فکش
ا.ت: ببین یا خفه و یا خفت کنم
جیمین: متاسفم(خیلی آروم)
ا.ت:نشنیدم(داد)
جیمین: قلط کردم ببخشید
ا.ت: آفرین عوضی
ویو ا.ت
یجوری نگام میکردن و پچ پچ میکردن دیوونست یا قاتله شاید آدم کشته
اهمیت ندادم مو موهامو گوجه ای بستم کانزاشی کردم توش
ویو جونکوک
من چرا باید برای اون اعصابم خورد شه حس میکنم دوسش دارم حس میکنم دیوونشم
بنظرتون عشق این دو در آینده خوب پیش میره؟
فعلا خماری داریم😂🥱
۱.۸k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.