تک پارتی☆وقتی روت کراش داره...(علامت ا/ت+ علامت فلیکس-)
تک پارتی☆وقتی روت کراش داره...(علامت ا/ت+ علامت فلیکس-)
#درخواستی
#تکپارتی
#ناشناس
برای سال ها بود که باهم دوست بودید پس تمام کار هاتون، رازهاتون، وقت گذرونیتون با هم بود و هرروز یا بهتر بگم همیشه کنار هم بودید که باعث نزدیک بودن به هم میشد و راحت بودن با همدیگه... نه دروغی و کار اشتباهی بینتون بود نه هیچی، دوستیتون عالی بود و شما همدیگه رو ماننده خواهر برادر نداشتتون میدیدین ولی فلیکس اینطور نبود...
اون طور مانند یه عضو خانواده نمیدونست بلکه...
روزی باهم به شهربازی برای وقت گذرونی رفته بودید و داشتید باهم پشمک میخوردید
+لیکس...میگم... بریم یکم بازی؟ فقط راه رفتن نمیشه خوش گذرونی که...
-باشه ا/ت... بریم... کجا بریم خب...
+بریم چیز... اون قایق هواییه...
-نه... من میترسم... 😅😅خیلی میره بالا... سرعتش هم زیاده... کلا از اون بالا میتونی به ابر ها دست بزنی!
+من میخام اونو سوار شم!
صورتتو براش کیوت کردی
-او خودا... باشه بابا...
+هورااا! بدو بریم...
سوار قایق هوایی شدید و فلیکس سوار نشده داشت جیغ میزد و تو هم مثل چی داشتی میخندیدی
بقیه داشتن چشم قره به فلیکس میرفتن که تو یه نفرو دیدی که بهش چشم قره میرفت پس خنددت قط شد و با صورتی عصبانی بهش نگاه میکردی
فلیکس که از نخندیدنت تعجب کرد... دیگه جیغ نزد و بهت نگاه کرد
-ا/ت... خوبی؟ چرا نمیخندی دیگه؟
+آره خوبم... حال خندیدن ندارم دیگ فقط...
-باشه... اکی...
سوارتیون تموم شد و پیاده شدید و فلیکس سریع دستتو گرفت و به سمت جایی رفت... جایی برای صحبتی خصوصی...
+فلیکس... خوبی؟
-آره ولی میخاستم باهات صحبت کنم... صحبتی خصوصی...
+چی... چی شده؟ اتفاقی افتاده؟
-نه... ینی آره ولی نه...
+چی میگی؟
شروع کردی به خندیدن...
-ا/ت... ما برای سال هاست که باهم دوستی... میدونم تو فقط منو مثل برادر نداشتت میبینی ولی من اینجوری نیستم... تو مثل عضو خانوادم نیستی... تو عضو قلبمی... که منو آروم میکنه... خوشحال میکنه... هرموقع میبینمت با خودم میگم...اکه با تو آشنا نمیشدم چجوری باید زنده میموندم... تو منو از افسردگی نجات دادی... از خودکشی نجات دادی... هرموقع که پیشت نیستم حس میکنم که نمیتونم نفس بکشم... پس خودمو با عکس هات سرگرم میکنم... قلبم فقط بخاطر توعه که کار میکنهـ... پس ا/ت...میشه... دوست دخترم بشی؟
+فلیکس... اینایی که گفتی زیباترین جملات زندگیم بود... و خودت میدونی این یکم عجیبه... چون ما فقط دوستیم... ولی... قبول میکنم... دوست دخترت میشم...
وقتی قبل کردی، فلیکس از روی زمین برداشتت و روی هوا بغلت کرد و شروع کرد به بوسیدن لبت
از اون روز به بعد شما همیشه کنار هم بودین و دو روز نگذشته از قرارتون... داشتید درمورد ازدواح حرف میزدین😅🤗
♡❣️امیدوارم خوشتون اومده باشه❣️♡
#درخواستی
#تکپارتی
#ناشناس
برای سال ها بود که باهم دوست بودید پس تمام کار هاتون، رازهاتون، وقت گذرونیتون با هم بود و هرروز یا بهتر بگم همیشه کنار هم بودید که باعث نزدیک بودن به هم میشد و راحت بودن با همدیگه... نه دروغی و کار اشتباهی بینتون بود نه هیچی، دوستیتون عالی بود و شما همدیگه رو ماننده خواهر برادر نداشتتون میدیدین ولی فلیکس اینطور نبود...
اون طور مانند یه عضو خانواده نمیدونست بلکه...
روزی باهم به شهربازی برای وقت گذرونی رفته بودید و داشتید باهم پشمک میخوردید
+لیکس...میگم... بریم یکم بازی؟ فقط راه رفتن نمیشه خوش گذرونی که...
-باشه ا/ت... بریم... کجا بریم خب...
+بریم چیز... اون قایق هواییه...
-نه... من میترسم... 😅😅خیلی میره بالا... سرعتش هم زیاده... کلا از اون بالا میتونی به ابر ها دست بزنی!
+من میخام اونو سوار شم!
صورتتو براش کیوت کردی
-او خودا... باشه بابا...
+هورااا! بدو بریم...
سوار قایق هوایی شدید و فلیکس سوار نشده داشت جیغ میزد و تو هم مثل چی داشتی میخندیدی
بقیه داشتن چشم قره به فلیکس میرفتن که تو یه نفرو دیدی که بهش چشم قره میرفت پس خنددت قط شد و با صورتی عصبانی بهش نگاه میکردی
فلیکس که از نخندیدنت تعجب کرد... دیگه جیغ نزد و بهت نگاه کرد
-ا/ت... خوبی؟ چرا نمیخندی دیگه؟
+آره خوبم... حال خندیدن ندارم دیگ فقط...
-باشه... اکی...
سوارتیون تموم شد و پیاده شدید و فلیکس سریع دستتو گرفت و به سمت جایی رفت... جایی برای صحبتی خصوصی...
+فلیکس... خوبی؟
-آره ولی میخاستم باهات صحبت کنم... صحبتی خصوصی...
+چی... چی شده؟ اتفاقی افتاده؟
-نه... ینی آره ولی نه...
+چی میگی؟
شروع کردی به خندیدن...
-ا/ت... ما برای سال هاست که باهم دوستی... میدونم تو فقط منو مثل برادر نداشتت میبینی ولی من اینجوری نیستم... تو مثل عضو خانوادم نیستی... تو عضو قلبمی... که منو آروم میکنه... خوشحال میکنه... هرموقع میبینمت با خودم میگم...اکه با تو آشنا نمیشدم چجوری باید زنده میموندم... تو منو از افسردگی نجات دادی... از خودکشی نجات دادی... هرموقع که پیشت نیستم حس میکنم که نمیتونم نفس بکشم... پس خودمو با عکس هات سرگرم میکنم... قلبم فقط بخاطر توعه که کار میکنهـ... پس ا/ت...میشه... دوست دخترم بشی؟
+فلیکس... اینایی که گفتی زیباترین جملات زندگیم بود... و خودت میدونی این یکم عجیبه... چون ما فقط دوستیم... ولی... قبول میکنم... دوست دخترت میشم...
وقتی قبل کردی، فلیکس از روی زمین برداشتت و روی هوا بغلت کرد و شروع کرد به بوسیدن لبت
از اون روز به بعد شما همیشه کنار هم بودین و دو روز نگذشته از قرارتون... داشتید درمورد ازدواح حرف میزدین😅🤗
♡❣️امیدوارم خوشتون اومده باشه❣️♡
۶.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.