دوستش میگفت

دوستش‌ می‌گفت:
توی‌ مدتی که عراق‌ بود
وقتی‌ می‌خواست‌ به کربلا‌ بره
روی‌ صورتش‌ چفیه می‌انداخت و‌ می‌گفت:
اگر‌ به نا‌محرم‌ نگاه‌ کنی‌؛‌ راه‌ شهادت‌ بسته میشه..
دوستان هر کسی خاطره ای از دوست شهید داره می‌تونه برای ما بفرست تا با نام کاربری خودش تو صحفه مون کار کنم

#شهید_محمدهادی‌ذوالفقاری#شهیدانه#شهیدانه_زیستن#شهیدانه_زندگی_کنیم#شهیدانه_زیستنم_آرزوست #وصیت_نامه #وصیت_شهدا #شهید#شهدا_شرمنده_ایم#رفیق#دوست#دوست_شهید#رفیق_شهیدم #بسیج #بسیجی #رفیق_شهید_شهیدت_میکنه#شهید_همت #شهدا_در_قهقهه_مستانه_شان_و_در_شادی_وصلشان_عند_ربهم_یرزقون_اند #دفاع_مقدس .
دیدگاه ها (۴)

شہید شدن اتفاقی نیسٺاین طور نیسٺ ڪه بگویی:گلوله ای خورد و......

آنقدر سجده های حمید آقا طولانی بود که همیشه برام سوال بود که...

خدایا شاهدی که لباس مقدس س_پاه را به این عشق و نیت به تن کرد...

نمیدانم‌شهادت شرط‌زیبادیدن‌استیادل‌به‌دریا‌زدن؛ولی‌هرچه‌هست،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط