آنقدر سجده های حمید آقا طولانی بود که همیشه برام سوال بود
آنقدر سجده های حمید آقا طولانی بود که همیشه برام سوال بود که تو این سجده های طولانی چی میگه به شوخی میگفتم بسه دیگه بزار خدا یه کم هم وقت داشته باشه برای بقیه بزاره حمید آقا هم لبخند میزد و چیزی نمیگفت حالا میفهمم که با خدا چه دلبری هایی میکرده که خدا هم طاقت دوریش رو نداشت و زود اونو برد پیش خودش
این حرفو خیلی بهش میزدم یادش بخیر
📝روایت از برادر شهید🌷
#شهیـد_حمید_سیاهکالی_مرادی
#بسیج #بسیجی #شهید
┄┅፨• •፨┅┄
این حرفو خیلی بهش میزدم یادش بخیر
📝روایت از برادر شهید🌷
#شهیـد_حمید_سیاهکالی_مرادی
#بسیج #بسیجی #شهید
┄┅፨• •፨┅┄
۳.۵k
۱۸ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.