همسرانه
#همسرانه
رفتار درست, نادرست
√چگونه به طرف مقابل بگوییم رفتار او باعث ناراحتی ما شده؟
مثلا همسرتان دیر به خانه برگشته، به تلفنهای شما پاسخ نداده یا دیر امدن خود را اطلاع نداده است. شما نگران هستید اما با دیدن او نگرانی شما تبدیل به خشم و عصبانیت میشود.
رفتار اشتباه:
به محض دیدن او بدون هیچ کلمه ایی پرخاشگری میکنید: سلام کردنت بخوره تو سر من، یه زنگ نمیتونستی بزنی؟
استفاده از کلمات همیشه یا هیچ وقت: تو همیشه بی فکر و بی خیالی، هیچ وقت من برات مهم نیستم.
به جای رفتار اشتباهش، شخصیت او را نشانه بگیرید: یه کم شعور داشتی یه زنگ میزدی
مشکلات گذشته را بازگو میکنید: یادته روز خواستگاری هم دیر اومدی؟ همون موقع باید میشناختمت
به او نگویید چه کاری نکند یا چه کار او باعث ناراحتی شما میشود، مستقیما به او بگویید از او چه انتظاری دارید: نگویید: باز نشستی پای تلویزیون؟ اخه چقدر اخبار میبینی؟ بگویید: من نیاز به کمک دارم و حسابی خسته ام، لطفا بیشتر کمکم کن
روش درست :✅
لحظه ایی درنگ کنید. نفس عمیق بکشید. جمله خود را با کلمه وقتی که شروع کنید، سپس احساس خود را بیان کنید و در اخر دلیل خود را بگویید.
"وقتی" تو دیر میایی و جواب تلفنتو نمیدی "احساس نگرانی میکنم" چون فکر میکنم برات اتفاق بدی افتاده که جواب نمیدی
وقتی .... احساس میکنم .... چون ....
یک متد موفق در داشتن رابطه موفق است.
به جای انکه انگشت خود را به سمت طرف مقابل بگیرید از احساس خود حرف بزنید:
وقتی غر میزنی حس میکنم برات کافی نیستم
وقتی قهر میکنی حس میکنم خیلی ازت دورم
وقتی داد میزنی حس میکنم منو دوست نداری
وقتی گریه میکنی حس میکنم با من خوشبخت نیستی.
کانال مسیر خوشبختی
https://telegram.me/joinchat/Ado4yjurcVzn5JEIYWOosg
8 اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت
اعتراف اول: انتقام جویی
«من زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود. با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»
اعتراف دوم: نبودن جاذبه عاطفی متقابل
«تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند. همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید. از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»
اعتراف سوم: وقت نگذاشتن برای یکدیگر
«من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»
اعتراف چهارم: رابطه اشتباه
من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی داشتیم. پس از چند ماه از این روند خ
رفتار درست, نادرست
√چگونه به طرف مقابل بگوییم رفتار او باعث ناراحتی ما شده؟
مثلا همسرتان دیر به خانه برگشته، به تلفنهای شما پاسخ نداده یا دیر امدن خود را اطلاع نداده است. شما نگران هستید اما با دیدن او نگرانی شما تبدیل به خشم و عصبانیت میشود.
رفتار اشتباه:
به محض دیدن او بدون هیچ کلمه ایی پرخاشگری میکنید: سلام کردنت بخوره تو سر من، یه زنگ نمیتونستی بزنی؟
استفاده از کلمات همیشه یا هیچ وقت: تو همیشه بی فکر و بی خیالی، هیچ وقت من برات مهم نیستم.
به جای رفتار اشتباهش، شخصیت او را نشانه بگیرید: یه کم شعور داشتی یه زنگ میزدی
مشکلات گذشته را بازگو میکنید: یادته روز خواستگاری هم دیر اومدی؟ همون موقع باید میشناختمت
به او نگویید چه کاری نکند یا چه کار او باعث ناراحتی شما میشود، مستقیما به او بگویید از او چه انتظاری دارید: نگویید: باز نشستی پای تلویزیون؟ اخه چقدر اخبار میبینی؟ بگویید: من نیاز به کمک دارم و حسابی خسته ام، لطفا بیشتر کمکم کن
روش درست :✅
لحظه ایی درنگ کنید. نفس عمیق بکشید. جمله خود را با کلمه وقتی که شروع کنید، سپس احساس خود را بیان کنید و در اخر دلیل خود را بگویید.
"وقتی" تو دیر میایی و جواب تلفنتو نمیدی "احساس نگرانی میکنم" چون فکر میکنم برات اتفاق بدی افتاده که جواب نمیدی
وقتی .... احساس میکنم .... چون ....
یک متد موفق در داشتن رابطه موفق است.
به جای انکه انگشت خود را به سمت طرف مقابل بگیرید از احساس خود حرف بزنید:
وقتی غر میزنی حس میکنم برات کافی نیستم
وقتی قهر میکنی حس میکنم خیلی ازت دورم
وقتی داد میزنی حس میکنم منو دوست نداری
وقتی گریه میکنی حس میکنم با من خوشبخت نیستی.
کانال مسیر خوشبختی
https://telegram.me/joinchat/Ado4yjurcVzn5JEIYWOosg
8 اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت
اعتراف اول: انتقام جویی
«من زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود. با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»
اعتراف دوم: نبودن جاذبه عاطفی متقابل
«تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند. همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید. از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»
اعتراف سوم: وقت نگذاشتن برای یکدیگر
«من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»
اعتراف چهارم: رابطه اشتباه
من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی داشتیم. پس از چند ماه از این روند خ
۱۵.۷k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.