چمدونامو ازم گرفت و گذاشت رو زمین

چمدونامو ازم گرفت و گذاشت رو زمین
_تخت بالا برای تو من پایین می خوابم (تخت دو تبقه بود)
+باشه ممنون
رفتمو وسایلمو چیدم
+یه سوال برای فردا چی کار باید کنیم
_چه رشته ای می خونی
+هنر
_خب فردا ...... دارین . راستی منم هنر می خونم
+عه چه جالب ، ممنون
داشتم به این فکر میکردم که برای خواب چی بپوشم که زشت نباشه یه بلیز و شلوار گشاد پوشیدم و رفتم بالا تا بخوابم گوشیرو برداشتم یه زره توش چرخیدم بعد گرفتم خوابیدم
فردا
از خواب بیدار شدم
_چقدر می خوابی تو تا حالا زود بیدار شدی ؟
+بله شدم 😒
اومدم پایین خدارو شکر وقتی خواب بودم لباسشو عوض کرده بود
+برو بیرون
_چرا
+چون میخوام لباس عوض کنم
_آها باشه
رفت و یه لباس خوب پوشیدم و آرایش کم کردم و وسایل درس ها رو برداشتم و رفتم سر کلاس قرار بود معلم معرفیم کنه برای همین دم در کلاس بودم که معلم گفت (معلم ×)
×بچه ها امروز یه شاگرد جدید داریم
رفتم تو
× بچه ها این ا/ت هستش و تا چند سال دیگه با ماست
یه زره به بچه ها نگاه کردم که یهو دیدن کوک هم اونجا بد چرا همه جاهست
× ا/ت برو کنار جنگکوک بشین
+چشم
چرا همیشه و همه جا تنهاست . اصلا به من چه رفتمو کنارش نشستم

اینم از پارت ۳ امید وارم دوست داشته باشین❤
دیدگاه ها (۳۹)

از زبون کوک هی نگاهم می رفت سمتش این چرا انقد خوشگله با اون ...

رفتم پایین و یه فیلم رمانتیک گذاشت ولی هیچی نگفتم بهش نشستم ...

یهو مسئول خوابگاه اومد (علامت مسئول ÷ ا/ت +) ÷سلام عزیزم من ...

(هم اتاقی من )سلام اسم من ا/ت هستش من ۱۹ سالمه و توی یکی از ...

پارت ۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط