فیک جیهوپ
فیک جیهوپ
پارت شش
-----------------------------------------
ات نیست گوشیم زنگ خورد جواب دادم :
+ الو
&ارباب جونگ سوک به عمارت حمله کرده و همسرتون رو برده
دیگه نفهمیدم مکس چی گفت تو یه لحظه دیوونه شدم جونگ سوک....او..اون عوضی دست رو نقطه ضعفم گذاشته میدونست جونم به جون اتم بنده .
گوشی قطع شد .
داشتم می رفتم که اتم رو از دست اون جونگ سوک عوضی نجات بدم که گوشیم دوباره زنگ خورد
+الو
(علامت جونگ سوک $)
$به به داداش کوچیکه حالت چطوره حال زن داداش چطوره آخ ببخشید یادم نبود زن داداش پیش منه راستی اسمش چی بود ات
+عوضی وای به حالت اگه بلایی سرش بیاری خودتو آدمات رو میدم گردن بزنن میدونی که هرچی بگم عملی میکنم..
$وای داداش نگو که ترسیدم تو هیچ کاری نمی تونی بکنی
+ چرا هرکاری دلم بخواد میکنم سگای ولگردی مثل توام نمی تونه جلوم رو بگیره
داشتم حرف میزدم که یهو قطع شد از عصبانیت گوشی رو کوبیدم به دیوار که هزار تیکه شد
نمی تونستم دست روی دست بزارم که بلایی سر ات بیاره با عجله رفتم پایین دیدم مکس داره با نگهبانا دعوا میکنه
بدون صبر رفتم خوابوندم تو گوش یکی از نگهبانا
+وای بحالتون اگه یه تار مو از سر ات کم شه دونه دونتون رو خودم میکشم .
برگشتم طرف مکس گفتم :
+یا میری ات رو برام پیدا میکنی یا .... مکس فقط تن لشت رو از جلو چشام جمع کن .
رفتم سوار ماشین شدم تنها جایی که مطمئن بودم رفته
جنگل سرو بود. رفتم جنگل سرو مطمئن بودم که آدماش تا الان خبر اومدن من رو بهش داده بودن
رسیدم به اون کلبه ایی که با پدرم ساخته بودیم یعنی منو پدرمو جونگ سوک .
دیدم که جونگ سوک اومد از کلبه بیرون از ماشین پیاده شدم آت من تو دستای کثیف اون عوضی اسیر شده بود .
$ععع داداش کوچیکه اومده اومدی دنبال زنت آخی...
ولی حیف دیگه زنت مال منه ازش خوشم اومده
+جرعت داری یه بار دیگه بگو تا ببینی چجوری دکورت رو میارم پایین آخه خوب زبون سگا رو نمی فهمم
$باشه گفتم حیف دیگه زنت مال منه ازش خوشم اومده
دیگه صبر نکردم با سرعت طرفش حمله ور شدم جوری که خودمم ازسرعتی که داشتم یه دیقه پیچام ریخت . محکم زدم تو صورتش . تا خواستم به طرف ات برم یه چیزی محکم خورد تو سرم بعد از اون دیگه هیچی نفهمیدم........
پارت شش
-----------------------------------------
ات نیست گوشیم زنگ خورد جواب دادم :
+ الو
&ارباب جونگ سوک به عمارت حمله کرده و همسرتون رو برده
دیگه نفهمیدم مکس چی گفت تو یه لحظه دیوونه شدم جونگ سوک....او..اون عوضی دست رو نقطه ضعفم گذاشته میدونست جونم به جون اتم بنده .
گوشی قطع شد .
داشتم می رفتم که اتم رو از دست اون جونگ سوک عوضی نجات بدم که گوشیم دوباره زنگ خورد
+الو
(علامت جونگ سوک $)
$به به داداش کوچیکه حالت چطوره حال زن داداش چطوره آخ ببخشید یادم نبود زن داداش پیش منه راستی اسمش چی بود ات
+عوضی وای به حالت اگه بلایی سرش بیاری خودتو آدمات رو میدم گردن بزنن میدونی که هرچی بگم عملی میکنم..
$وای داداش نگو که ترسیدم تو هیچ کاری نمی تونی بکنی
+ چرا هرکاری دلم بخواد میکنم سگای ولگردی مثل توام نمی تونه جلوم رو بگیره
داشتم حرف میزدم که یهو قطع شد از عصبانیت گوشی رو کوبیدم به دیوار که هزار تیکه شد
نمی تونستم دست روی دست بزارم که بلایی سر ات بیاره با عجله رفتم پایین دیدم مکس داره با نگهبانا دعوا میکنه
بدون صبر رفتم خوابوندم تو گوش یکی از نگهبانا
+وای بحالتون اگه یه تار مو از سر ات کم شه دونه دونتون رو خودم میکشم .
برگشتم طرف مکس گفتم :
+یا میری ات رو برام پیدا میکنی یا .... مکس فقط تن لشت رو از جلو چشام جمع کن .
رفتم سوار ماشین شدم تنها جایی که مطمئن بودم رفته
جنگل سرو بود. رفتم جنگل سرو مطمئن بودم که آدماش تا الان خبر اومدن من رو بهش داده بودن
رسیدم به اون کلبه ایی که با پدرم ساخته بودیم یعنی منو پدرمو جونگ سوک .
دیدم که جونگ سوک اومد از کلبه بیرون از ماشین پیاده شدم آت من تو دستای کثیف اون عوضی اسیر شده بود .
$ععع داداش کوچیکه اومده اومدی دنبال زنت آخی...
ولی حیف دیگه زنت مال منه ازش خوشم اومده
+جرعت داری یه بار دیگه بگو تا ببینی چجوری دکورت رو میارم پایین آخه خوب زبون سگا رو نمی فهمم
$باشه گفتم حیف دیگه زنت مال منه ازش خوشم اومده
دیگه صبر نکردم با سرعت طرفش حمله ور شدم جوری که خودمم ازسرعتی که داشتم یه دیقه پیچام ریخت . محکم زدم تو صورتش . تا خواستم به طرف ات برم یه چیزی محکم خورد تو سرم بعد از اون دیگه هیچی نفهمیدم........
۴.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.