من بی قرارم

من بی قرارم !
شاخ و دُم اگر نـــدارد
بـغــــض که دارد!
نه قهوه..نه چای...
نه شعرهایِ سهراب
هیچ کدام آرامم نمی کند!...
چیزی شبیه به بچه ای هشت ماهه
که نه وقتِ آمدنش رسیده
نه خیالِ آمدن دارد
تنها می پیچد در دل
و ناله سر می دهد مادر از درد..
چاره ای بی اندیش ...
پیش از آنکه روحم
ســقــط شود ... !
دیدگاه ها (۱)

اولین باری که حس کردم دوستش دارم رو یادم نمیاد،اما اولین بار...

شـب شده استهمه مان به یاداشتباه ترین آدم زندگیمان بیداریم .....

قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهممن چنان درد کشیدم که خدا ...

نگران من نباشمن آدم زخممآنقدر شکسته امآنقدر افتاده امکه دیگر...

آینه جنگل مانند اقیانوسی روحم را لمس می‌کرد ، حسی عجیب بود و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط