دیوانه برای تو ؛
دیوانه برای تو ؛
که گزارش شده بود ، الان دوباره میزارم..
تکپارتی ، نامجون:)
ات: + نامجون: _
دوباره ، اون حس بد رو گرفتی ، و چون حال روانیت از بچگی خوب نبود ، به دلیل فشار زیاد خانواده ، به یه تراپیست مراجعه کردی..
سوار ماشینت شدی و راهی جای همیشگی شدی ؛
بعد از رسیدن به مطب .. روی یکی از صندلی ها نشستی و منتظر موندی تا نوبت شه ؛
یکمی با گوشیت ور رفتی که با شنیدن { نفر بعدی } از روی صندلی بلند شدی ..
در اتاق رو باز کردی و وارد اتاق شدی ..
+ سلام
_ سلام ، چخبر؟
+ هیچی
_ بشین ، دوباره چی شده؟
+ خب ..
به سمت حیاط مطب رفتین ، همینجور که در حال قدم ورداشتن بودین ، سکوت رو شکستی و گفتی :
+ این روزا حس بدی دارم ، همش نگرانم ، با اینکه اتفاقی نیوفتاده .. البته دروغ چرا ؟
+ اتفاقی افتاده ،...
+ این روزا ، همش بوی خون رو احساس میکنم .. و بوی درد رو ..
+ برگردیم به ³ روز قبل که پسر عموم ، برای تولدم ، برام گل خرید .. یا ... برگردیم به ⁷ روز قبل ، که یکی از بچه های مدرسهمون ، سنهو ، بغلم کرد ..
+ دیگه ازشون خبری نشد ..
+ حتی دیگه قشنگ میتونم خون رو ببینم ، با بوی خون زندگی میکنم ، با بوی خون غذا میخورم و حتی با بوی خون از خونم بیرون میرم ؛
ولی همینجوری که در حال تعریف کردن این لحظه ها براش بودی ، کم کم به اتاق برگشتین ..
دوباره روی صندلی نشستی و حرف هات رو ادامه دادی ..
که یهو با خودکار چندبار محکم به روی میز زد ،
دیگه دهنت نچرخید ، بهش زل زدی .. که اون از روی صندلیش بلند شد ..
تو هم از روی صندلی بلند شدی .. اون هی جلو میومد ... و تو هم هی عقب تر و عقب تر میرفتی ..
+ ا..آقای ک..کیم
که یهو پشتت دیگه جای خالی نمونده بود ، به دیوار چسبیده بودی و نامجون هم ، به تو چسبیده بود ..
سرش رو نزدیک گوشت آورد و آروم زمزمه کرد ..
_ خوب بوی خون رو حس کردی .. بیبی گرل ..
همینجوری که لباش ... به گوشه های لبات برخورد میکرد.. دوباره لب زد و گفت :
_ خیلی عجیبه نه ؟ یه تراپیست دیوونه ... یا بهتره بگم .. یه عاشق دیوونه ، که بخاطر عشقش .. که سال هاست به انوان یک بیمار کنارشه ، تمام پسرایی که باهاش رابطه داشتن رو ، کشته .....
_ معلومه دیگه ..، همه رو بخاطر میکشم .. بخاطر چی؟ هنوز نفهمیدی دوستت دارم نه ؟
+ م.. من
_ هیییس ، نمیخوام چیزی ازت بشنوم ..
و بدون اینکه اجازه بده حرفی بزنی ، شرو کرد به بوسیدنت.. ( دانلود نامجون )
تماممممم:)
نظر گرلا؟
برای تکپارتی بعدی؟؟
²⁰ لایک
⁵ کام
که گزارش شده بود ، الان دوباره میزارم..
تکپارتی ، نامجون:)
ات: + نامجون: _
دوباره ، اون حس بد رو گرفتی ، و چون حال روانیت از بچگی خوب نبود ، به دلیل فشار زیاد خانواده ، به یه تراپیست مراجعه کردی..
سوار ماشینت شدی و راهی جای همیشگی شدی ؛
بعد از رسیدن به مطب .. روی یکی از صندلی ها نشستی و منتظر موندی تا نوبت شه ؛
یکمی با گوشیت ور رفتی که با شنیدن { نفر بعدی } از روی صندلی بلند شدی ..
در اتاق رو باز کردی و وارد اتاق شدی ..
+ سلام
_ سلام ، چخبر؟
+ هیچی
_ بشین ، دوباره چی شده؟
+ خب ..
به سمت حیاط مطب رفتین ، همینجور که در حال قدم ورداشتن بودین ، سکوت رو شکستی و گفتی :
+ این روزا حس بدی دارم ، همش نگرانم ، با اینکه اتفاقی نیوفتاده .. البته دروغ چرا ؟
+ اتفاقی افتاده ،...
+ این روزا ، همش بوی خون رو احساس میکنم .. و بوی درد رو ..
+ برگردیم به ³ روز قبل که پسر عموم ، برای تولدم ، برام گل خرید .. یا ... برگردیم به ⁷ روز قبل ، که یکی از بچه های مدرسهمون ، سنهو ، بغلم کرد ..
+ دیگه ازشون خبری نشد ..
+ حتی دیگه قشنگ میتونم خون رو ببینم ، با بوی خون زندگی میکنم ، با بوی خون غذا میخورم و حتی با بوی خون از خونم بیرون میرم ؛
ولی همینجوری که در حال تعریف کردن این لحظه ها براش بودی ، کم کم به اتاق برگشتین ..
دوباره روی صندلی نشستی و حرف هات رو ادامه دادی ..
که یهو با خودکار چندبار محکم به روی میز زد ،
دیگه دهنت نچرخید ، بهش زل زدی .. که اون از روی صندلیش بلند شد ..
تو هم از روی صندلی بلند شدی .. اون هی جلو میومد ... و تو هم هی عقب تر و عقب تر میرفتی ..
+ ا..آقای ک..کیم
که یهو پشتت دیگه جای خالی نمونده بود ، به دیوار چسبیده بودی و نامجون هم ، به تو چسبیده بود ..
سرش رو نزدیک گوشت آورد و آروم زمزمه کرد ..
_ خوب بوی خون رو حس کردی .. بیبی گرل ..
همینجوری که لباش ... به گوشه های لبات برخورد میکرد.. دوباره لب زد و گفت :
_ خیلی عجیبه نه ؟ یه تراپیست دیوونه ... یا بهتره بگم .. یه عاشق دیوونه ، که بخاطر عشقش .. که سال هاست به انوان یک بیمار کنارشه ، تمام پسرایی که باهاش رابطه داشتن رو ، کشته .....
_ معلومه دیگه ..، همه رو بخاطر میکشم .. بخاطر چی؟ هنوز نفهمیدی دوستت دارم نه ؟
+ م.. من
_ هیییس ، نمیخوام چیزی ازت بشنوم ..
و بدون اینکه اجازه بده حرفی بزنی ، شرو کرد به بوسیدنت.. ( دانلود نامجون )
تماممممم:)
نظر گرلا؟
برای تکپارتی بعدی؟؟
²⁰ لایک
⁵ کام
۲.۲k
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.