کاش یه تکه سنگ بودم یه تکه چوب مشتی خاک کاش یک سپور بو

کاش یه تکه سنگ بودم. یه تکه چوب. مشتی خاک. کاش یک سپور بودم. یک نانوا. یک خیاط. دست فروش. دوره گرد. پزشک. وزیر. یک واکسیِ کنار خیابان. کاش کسی بودم که تو را نمی شناخت. کاش دلم از سنگ بود. کاش اصلا دل نداشتم. کاش اصلا نبودم. کاش نبودی. کاش می شد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد. آخ مهتاب! کاش یکی از آجرهای خانه ات بودم. یا یک مشت خاک باغچه ات. کاش دستگیره ی اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی. کاش چادرت بودم. نه، کاش دست هات بودم. کاش چشمهات بودم. کاش دل ات بودم. نه، کاش ریه هات بودم تا نفس هات را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری. کاش من تو بودم. کاش تو من بودی. کاش ما یکی بودیم.  یک نفر دوتایی!
#مصطفی_مستور
دیدگاه ها (۳)

دهم مردادماهزاد روز استاد #محمود_دولت_آبادیبگذرتابستانبگذر ....

کتاب "جای خالی سلوچ" محمود دولت آبادی جایی ازکتاب نوشته بود ...

قانونی داریم که همیشه ثابت است:"ما به محیطمان عادت میکنیم" ا...

بفرمایید نهار . بعد هم چایی. جای همه خالی

playmate_p45

game of love and hate(part 28)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط