مار متری در یکی از شهرهای استان مازندران

مار 11 متری در یکی از شهرهای استان مازندران

@@@@@@

مارگیری در زمستان به کوهستان رفت تا مار بگیرد. در میان برف اژدهای بزرگ مرده‌ای دید. بسیار ترسید، امّا تصمیم گرفت آن را به شهر بغداد بیاورد تا مردم تعجب کنند و بگوید که اژدها را من با زحمت گرفته‌ام و خطر بزرگی را از سر راه مردم برداشته‌ام و پول از مردم بگیرد. او اژدها را کشان کشان تا بغداد آورد. همه فکر می‌کردند که اژدها مرده است. اما اژدها زنده بود ولی در سرما یخ زده بود و مانند اژدهای مرده بی‌حرکت بود. دنیا هم مثل اژدها در ظاهر فسرده و بی‌جان است اما در باطن زنده و دارای روح است.

مارگیر به کنار رودخانه بغداد آمد تا اژدها را به نمایش بگذارد؛ مردم از هر طرف دور از جمع شدند؛ او منتظر بود تا جمعیت بیشتری بیایند و او بتواند پول بیشتری بگیرد. اژدها را زیر فرش و پلاس پنهان کرده بود و برای احتیاط آن را با طناب محکم بسته بود. هوا گرم شد و آفتابِ عراق اژدها را گرم کرد. یخ های تن اژدها باز شد. اژدها تکان خورد، مردم ترسیدند و فرار کردند. اژدها طناب ها را پاره کرد و از زیر پلاسها بیرون آمد و به مردم حمله بُرد. مردم زیادی در هنگام فرار زیر دست و پا کشته شدند. مارگیر از ترس برجا خشک شد و از کار خود پشیمان گشت. ناگهان اژدها مارگیر را یک لقمه کرد و خورد. آنگاه دور درخت پیچید تا استخوانهای مرد در شکم اژدها خُرد شود. شهوتِ ما مانند اژدهاست؛ اگر فرصتی پیدا کند زنده می‌شود و ما را می‌خورد.
مثنوی معنوی
دیدگاه ها (۳)

بخونین جالبهروزی حضرت داوود از یک آبادی میگذشت. پیرزنی را دی...

️ ﺳﺰﺍﯼ ﻗﺴﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ...

«سرمایه‌ی عمر» حجت الاسلام قرائتی:انسان در دنیا مانند یخ‌فر...

وصف پرهیزکارانامیرالمومنین (ع) در وصف پرهیزگاران فرمودند:شخص...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط