آروم آروم مرد میشد

آروم آروم مرد میشد
رنگ چهرش زرد میشد
از بلندی پرت میشد
قصه این بود...
با یه مشت حرفای تازه
بعد یه عمر روبه رو شد
این تموم ماجرا بود
قصه اینجوری شروع شد...
اون کی بود اونکه دوست داشت
بگو واقعا کی بود ؟؟کی؟؟
حالش مثل قبل نشد از وقتی باتو رو به رو شد...
#shadmehr_kooh
دیدگاه ها (۱)

من بودم اون کوهی ک به چشمای تو کوچیکه...منم من همون آغوشی ک ...

هرکسی توی زندگیش به یه جان دیویت احتیاج داره تا فقط دوسش داش...

وااای یکی از ایناطوری😍 هیکلی💪 هرکول🙆 غول😓 خوشتیپ😌 👌 ●●●●●●...

دیدی آخرشم دادمت از دست عزیزم عزیزمدلم از زندگی خستست عزیزم ...

حس های ممنوعه🍷🥂۷

حس های ممنوعه ۶

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط