آنقدر گشته ام آواره که امثالم نیست

آنقدر گشته ام آواره که امثالم نیست
در قفس مانده ام و ذوق پر و بالم نیست

آنقدر سخت گذشته ست به من امسالم
دم عید است ولی شادی هر سالم نیست

باز می خندم و از درد فقط لبریزم
شادی صورت من هیچ در احوالم نیست

از دل خانه به بیرون بزنم باید من
که هوا سرد ولی دستکش و شالم نیست....
دیدگاه ها (۱)

تصمیم بگیریم همین امشببرای یکبارغرورمان را نبینیمصدای خودخوا...

روزهای رفته ی سال را ورق میزنم .......چه خاطراتی که زنده نمی...

ﺷﺒﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺴﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ !ﺩﺭ ﺁﻥ ﯾﮏ ﭼﻨﺪﺳﺎﻋﺖ ﻣﻦ ﻋﺠ...

از تو آنی ، دل دیوانه من غافل نیستاین که در سینه من هست تو ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط