زمستان است و
.زمستان است و
چشم کوچه از انتظارت ، سپید!
پرنده ی مهاجرم!
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟
دلواپس سرما نباش؛
اینجا از هیزم دل
آتشی برایت روشن کرده ام.!،،،᪥
چشم کوچه از انتظارت ، سپید!
پرنده ی مهاجرم!
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟
دلواپس سرما نباش؛
اینجا از هیزم دل
آتشی برایت روشن کرده ام.!،،،᪥
- ۱.۷k
- ۲۸ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط