شاید تو را دیدم دوباره چند سال بعد

شاید تو را دیدم دوباره چند سال بعد
در ازدحام مردم این شهر سرگردان
وقتی که دیگر هیچ ردی از تو در من نیست
وقتی نشستم در کنار دخترم باران
با حالتی آشفته اما ظاهرا آرام سمتم میایی بر لبت لبخند مصنوعی
من از خودم از زندگی از کار میگویم حال تو هم خوب است حتما راست میگویی
دیدگاه ها (۱۸)

پیدایم کن ای عشق پیدایم کن در این جزیره ی دور افتاده که تنها...

بی ثمر هرساله در فکر بهارانم ولیچون بهاران میرسد با من خزانی...

از درخت ها پایین آمدیم و از همدیگر بالا میرویم...

پروانه ها با یک تلنگر میمیرند...

قلب یخیپارت ۱۲از زبان ا/ت:هم کنجکاو شده بودم هم ناراحت، نمید...

@Sharon_star در کوچه‌های خاکستری مارسی، میان دیوارهای فرسوده...

#اجتماع #مردم #جامعه #آدما#معضلات #معضلات_اجتماعی#چالش #چالش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط