باید مال من باشی
باید مال من باشی
پارت 5 💜
که دیدم ا.ت اومد.
بقیشو خودتون میدونین 😐💜
رفتم کلاس ا.ت نشست اخر و گفت = چرا نمی شینی؟
ته = میشینم 😐
ا.ت= بشین 😶
ته = باشه باشه 😅
استاد = بچه ها پروژه ها رو نگاه کردم 😊
بهترین ها 😄🕳️
پروژه اول مال ته و ا.ت هست
پروژه دوم مال کوک و سوکیونگ
پروژه سوم رزی 😅 و سوجون
+ ا.ت همه ی 3 گروه خوشحال بودن 😄😅
ته هم منو بغل کرده بود 🤝🥲
سوکیونگ رو دیدم به ما تبریک گفت 🫂🥺
+ زنگ تفریح+
بلاخره زنگ شد
گوشی ا.ت باز زنگ خورد
با همون پسره مزاحم 😐
ا.ت = باز تو؟
؟ = منو یادته؟
ا.ت = تو......کی ......هستی ( بخش بخش میگه )
؟ = من کسیم که مرگتو نشون می ده بهت 😈
ا.ت= چی زر .........
پسره نزاشت حرفشو بزنه و قطع کرد 😐
چرا باید همه بد بختی ها منو پیدا کنن؟
داداشی کجایی؟ 🥺
من فقط گریه میکردم که نمیدونم چی شد همه جا به سیاهی رفت ▪️▫️◾️◽️◼️
+ ته ویو +
ا. ت با گوشی حرف میزد عصبی بود 🤝 فکر کنم که همون پسر بود. که دیدم شروع به گریه کرد 💔 خواستم برم پیشش که کوک نزاشت
ته = بزار برم
کوک = بزار گریه کنه خالی شه 😖
که دیدم داره میوفته و زود رفتم گرفتمش 😟 چون من پسر مدیر بودم زیاد به من گیر نمیدن بخواطر همین ت.ت رو براید استایل بغل کردم و بردم ماشینم بعد 5 مین رسیدم خونم ( ته خودش تنها زندگی میکنه 🤝)
ا.ت رو بغل کردم( منحرف شوید 🤪) بردم اتاقم رو تخت گذاشتم بعد به دکتر زنگ زدم 😖
+ دکتر شخصی ته +
نشسته بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد
برداشتم دیدم رییس زنگ میزنه
من = سلام اقای کیم کاری داشتین؟
ته = لی سوک هیوک زود خودتو برسون 😟
بعد 10 مین رسیدم اونجا ▪️▫️◾️
من = اقای کیم چی شده؟
ته = نمیدونم یهو بیهوش شد 😟😖
.
.
ً
.
.
.
.
ً
خب بچه ها نتم رو به تمام است 💔😐
ولی من نوشتم 😐
خب شرطا😅💔
12 لایک 😐
5 کامنت 😄
پارت 5 💜
که دیدم ا.ت اومد.
بقیشو خودتون میدونین 😐💜
رفتم کلاس ا.ت نشست اخر و گفت = چرا نمی شینی؟
ته = میشینم 😐
ا.ت= بشین 😶
ته = باشه باشه 😅
استاد = بچه ها پروژه ها رو نگاه کردم 😊
بهترین ها 😄🕳️
پروژه اول مال ته و ا.ت هست
پروژه دوم مال کوک و سوکیونگ
پروژه سوم رزی 😅 و سوجون
+ ا.ت همه ی 3 گروه خوشحال بودن 😄😅
ته هم منو بغل کرده بود 🤝🥲
سوکیونگ رو دیدم به ما تبریک گفت 🫂🥺
+ زنگ تفریح+
بلاخره زنگ شد
گوشی ا.ت باز زنگ خورد
با همون پسره مزاحم 😐
ا.ت = باز تو؟
؟ = منو یادته؟
ا.ت = تو......کی ......هستی ( بخش بخش میگه )
؟ = من کسیم که مرگتو نشون می ده بهت 😈
ا.ت= چی زر .........
پسره نزاشت حرفشو بزنه و قطع کرد 😐
چرا باید همه بد بختی ها منو پیدا کنن؟
داداشی کجایی؟ 🥺
من فقط گریه میکردم که نمیدونم چی شد همه جا به سیاهی رفت ▪️▫️◾️◽️◼️
+ ته ویو +
ا. ت با گوشی حرف میزد عصبی بود 🤝 فکر کنم که همون پسر بود. که دیدم شروع به گریه کرد 💔 خواستم برم پیشش که کوک نزاشت
ته = بزار برم
کوک = بزار گریه کنه خالی شه 😖
که دیدم داره میوفته و زود رفتم گرفتمش 😟 چون من پسر مدیر بودم زیاد به من گیر نمیدن بخواطر همین ت.ت رو براید استایل بغل کردم و بردم ماشینم بعد 5 مین رسیدم خونم ( ته خودش تنها زندگی میکنه 🤝)
ا.ت رو بغل کردم( منحرف شوید 🤪) بردم اتاقم رو تخت گذاشتم بعد به دکتر زنگ زدم 😖
+ دکتر شخصی ته +
نشسته بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد
برداشتم دیدم رییس زنگ میزنه
من = سلام اقای کیم کاری داشتین؟
ته = لی سوک هیوک زود خودتو برسون 😟
بعد 10 مین رسیدم اونجا ▪️▫️◾️
من = اقای کیم چی شده؟
ته = نمیدونم یهو بیهوش شد 😟😖
.
.
ً
.
.
.
.
ً
خب بچه ها نتم رو به تمام است 💔😐
ولی من نوشتم 😐
خب شرطا😅💔
12 لایک 😐
5 کامنت 😄
۲۰.۰k
۲۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.