یهحرفخوندنی

💌 #یه_حرف_خوندنی

از شیطان بدم می‌آمد
حرفهایش اما شیرین بود
گذاشتم حرف بزند؛ او هی
گفت و گفت و گفت...

🍁 ساعتها کنارش نشستم
تا اینکه چشمم به جعبه‌‌‌ای افتاد
دور از چشم شیطان آن را برداشتم و
توی جیبم گذاشتم

به خانه آمدم و در جعبه‌ را
باز کردم، توی آن اما جز #غرور
چیزی نبود... جعبه از دستم افتاد و
غرور توی اتاقم ریخت ⚡

باز هم فریب خورده بودم
دست را روی قلبم گذاشتم... نبود!
تمام راه را دویدم
تمام راه را خدا خدا کردم
💜 می‌خواستم قلبم را پس بگیرم

به میدان رسیدم
اما شیطان نبود! آن وقت
🌧 نشستم و های های گریه کردم...
ناگهان صدایی شنیدم؛
صدای قلبم را ...

بی اختیار
به سجده افتادم
به شکرانه‌ی قلب پیدا شده‌ام ... 🌸🍃

📗 در سینه‌ات نهنگی می‌تپد. عرفان نظرآهاری. بااختصار
دیدگاه ها (۱)

💌 #دعای_روز_بیست_و_هفتمفهمیده‌‌ام تو در سخت‌ترین روزهابا مهر...

💌 #قدم_قدم_تا_خداهم توی قرآن، برایدوستی با خدا، سفارش شدهبه:...

☁🌿..ماخیل‌خطاکار،کسی‌جزتونداریمای‌وای‌اگراهلِ‌خطاراننوازی✨.....

💌 #یه_سلام_دوباره هی دارممرور می‌کنمخاطره‌های حرم راو فکر می...

درخواستی🖤🩸🩸

# اسیر _ ارباب PART _ 2 لئونارد: از حموم اومدم بیرون و سمت ک...

خوب بیاین اولین سناریو مون رو شروع کنیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط