نه روزها
نه روزها نه حالی برای نوشتن است نه طاقتی برای گفتن
کنج خونه نشسته ام بی هدف
این روزها با دلی کبود گوشه ای نشسته ام و به یاس نیلوفری فکر می کنم
این روزها تمام سینه ام آه است و فکرم یک چاه
این روزها فقط گریه می کنم گریه گریه گریه
کاش عمر مادرم کوتاه نبود
و مرا می بوسید و دلداریم می داد
ومرا می بویید و می بوسیدمش
و دستای رنجورش را دورگردنم حلقه می کرد چه آرزوی محالی
چه زود دیر شد💔
کنج خونه نشسته ام بی هدف
این روزها با دلی کبود گوشه ای نشسته ام و به یاس نیلوفری فکر می کنم
این روزها تمام سینه ام آه است و فکرم یک چاه
این روزها فقط گریه می کنم گریه گریه گریه
کاش عمر مادرم کوتاه نبود
و مرا می بوسید و دلداریم می داد
ومرا می بویید و می بوسیدمش
و دستای رنجورش را دورگردنم حلقه می کرد چه آرزوی محالی
چه زود دیر شد💔
- ۶.۳k
- ۱۳ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط