𝒊𝒎 𝒄𝒓𝒂𝒛𝒚
𝒊𝒎 𝒄𝒓𝒂𝒛𝒚
𝒑:6
~ببین اول اینکه تو فعلا بخاطره دلایلی نمیری دو هفته مدرسه خودمم میگم به معلم! دوم هفت صبح باید صبحونه اماده باشه! ناهارم من از چیزای تند خیلی بدم میاد! یه خواهرم دارم که اسمش هلنه حواستو جمع کن دیگه( خیلی سرد )
+اما من بلد نیستم خونه و غذا هم جز رامیون چیزی بلد نیستم
اومد جلو صورتم و گفت
~اگر بلد نباشی میدونم چیکارت کنم! ( ههه)
+عام اوک ببخشید!
~الانم وسایلتو اوردن برو تو اتاقت وسایلتو بچین
ویو سوج
سرمو به تایید تکون دادم و رفتم تو اتاق لباسامو چیدم و داشتم گریه میکردم بعد یه تاپ کوچیک پوشیدم با یه دامنه یزه کوتاه اومدم بیرون رو مبل نشستم و تلویزیون دیدم
ویو ته
اومدم بیرون دیدم نشسته رو مبل رفتم کنارش چشم به لباسش خورد وای این چه لباسیه اخه چرا منو تحریک میکنی؟!
~سوجین این لباسو حتما باید میپوشیدی؟
+مگه مشکلی داره؟ بقیه لباسام کثیف بود خو راستی منظورت چیه؟
~منظورم اینه که....... خو ولش
دیگه نتونستم تحمل کنم دستشو گرفتم انداختمش تو اتاق هلش دادم رو تخت ... شروع کردم لباشو مک میزدم وحشیانه چون با بد بوی اینکارو نباید کرد!
ویو سوج
یجوری لبامو مک زد بعد که ازم جدا شد خون اومد ...
~عین یه بچه خوب همراهی کن تا سگ نشدم !!
+هی چیکار میکنی ولم کننن( از خداتم باشه پسرم بد بوی شده 🗿)
دستمو گرفت اورد جلو شلوارش گفت بازش کن سریعععع
مجبور شدم باز کنم چون اولین بارم بود یدفعه نفسم بند اومد
~اخیش
شروع کرد تلمبه زدن تند شد
+اییییی تروخدا ازم جدا شو!
~چند دیقه دیگه نظرت عوض میشه هاا!
.........
پایان پارت ۷👀 پارت بعدی ادامه این میشه دوست نداری نخون توهینم نکن این پارت و پارته بعدی اسماته :/
𝒑:6
~ببین اول اینکه تو فعلا بخاطره دلایلی نمیری دو هفته مدرسه خودمم میگم به معلم! دوم هفت صبح باید صبحونه اماده باشه! ناهارم من از چیزای تند خیلی بدم میاد! یه خواهرم دارم که اسمش هلنه حواستو جمع کن دیگه( خیلی سرد )
+اما من بلد نیستم خونه و غذا هم جز رامیون چیزی بلد نیستم
اومد جلو صورتم و گفت
~اگر بلد نباشی میدونم چیکارت کنم! ( ههه)
+عام اوک ببخشید!
~الانم وسایلتو اوردن برو تو اتاقت وسایلتو بچین
ویو سوج
سرمو به تایید تکون دادم و رفتم تو اتاق لباسامو چیدم و داشتم گریه میکردم بعد یه تاپ کوچیک پوشیدم با یه دامنه یزه کوتاه اومدم بیرون رو مبل نشستم و تلویزیون دیدم
ویو ته
اومدم بیرون دیدم نشسته رو مبل رفتم کنارش چشم به لباسش خورد وای این چه لباسیه اخه چرا منو تحریک میکنی؟!
~سوجین این لباسو حتما باید میپوشیدی؟
+مگه مشکلی داره؟ بقیه لباسام کثیف بود خو راستی منظورت چیه؟
~منظورم اینه که....... خو ولش
دیگه نتونستم تحمل کنم دستشو گرفتم انداختمش تو اتاق هلش دادم رو تخت ... شروع کردم لباشو مک میزدم وحشیانه چون با بد بوی اینکارو نباید کرد!
ویو سوج
یجوری لبامو مک زد بعد که ازم جدا شد خون اومد ...
~عین یه بچه خوب همراهی کن تا سگ نشدم !!
+هی چیکار میکنی ولم کننن( از خداتم باشه پسرم بد بوی شده 🗿)
دستمو گرفت اورد جلو شلوارش گفت بازش کن سریعععع
مجبور شدم باز کنم چون اولین بارم بود یدفعه نفسم بند اومد
~اخیش
شروع کرد تلمبه زدن تند شد
+اییییی تروخدا ازم جدا شو!
~چند دیقه دیگه نظرت عوض میشه هاا!
.........
پایان پارت ۷👀 پارت بعدی ادامه این میشه دوست نداری نخون توهینم نکن این پارت و پارته بعدی اسماته :/
۱۴.۲k
۲۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.