shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:1۳
سر جاش خشک شد. با تردید برگشت و پشت سرش رو نگاه کرد اما بلافاصله با چیزی که دید زانوهاش سست شد.
لیسا: ا...اما چطور ممکنه؟ (شوکه)
جونگ کوک: بس کن...یعنی میخوای بگی بعد اون اتفاقایی که افتاد، بعد اون همه آدمی که کشتی، هنوز حاضر نیستی وجود منو باور کنی؟
لیسا: اما تو فقط یه شخصیت داستانی بودی. قرار نبود واقعی باشی
جونگ کوک: وقتی دست به نوشتن زدی در نظرت من فقط یه شخصیت داستانی بودم که قرار بود تورو به عنوان یه نویسنده داستان های جنایی به شهرت برسونه؟ یا یه قاتل که توی سایه ها شکار میکنه؟
جونگ کوک: تو منو در حالی خلق کردی که قلبت پر از نفرت شده بود از تمام کسایی که داستان هاتو به تمسخر و تلاش هاتو نادیده میگرفتن. من ساخته شده از نفرت هاییام که توی قلبت از آدمای اطرافت نگه داشتی
لیسا: درسته، من تورو از نفرتهام ساختم و باعث مرگ آدمای زیادی شدم
لیسا: اما این وضع ادامه پیدا نمیکنه...امشب تمومش میکنم؛ ماجرای زندگی تو و این داستان کوفتی رو
برگه ی اول داستان رو پاره میکنه.
جونگ کوک: نگو که واقعا داری همچین کار احمقانه ای میکنی (پوزخند)
لیسا برگه دوم رو هم پاره میکنه.
جونگ کوک: تو حق نداری همچین کاری بکنی (داد)
لیسا: مثلا میخوای چیکار کنی، منو بکشی؟ یادت رفته که من خالقتم؟ اگه من نباشم تو هم نیستی
جونگ کوک: درسته که تو منو خلق کردی اما نمیتونی نابودم کنی...نمیتونم تورو بکشم اما یکی دیگه هست که میتونم
لیسا با تعجب به جونگ کوک نگاه میکرد که صدای در بلند میشه.
جونگ کوک: چرا نمیری درو باز کنی؟ (پوزخند)
"پشت در"
تهیونگ: درو باز نمیکنه بیا بریم، فردا دوباره بر میگردیم
جنی: نمیشه تا لیسا رو نبینم و مطمئن نشم حالش خوبه جایی نمیرم
به در زدن ادامه میده که بلاخره لیسا درو باز میکنه.
لیسا: اونی اینجا چیکار میکنی؟
جنی: حالت خوبه؟
تهیونگ: وقتی داشتی میرفتی حالت خیلی بد بود. جنی حسابی نگران شد و اومد تا مطمئن بشه حالت خوبه
لیسا: ممنونم
لیسا: ببخشید که نمیتونم بگم بیاید تو. خونم حسابی کثیفه پس فردا همو میبینمتون
جنی: صبر...
لیسا درو میبنده و میره تو.
جونگ کوک: اونا زوج زیبایی هستن
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
part:1۳
سر جاش خشک شد. با تردید برگشت و پشت سرش رو نگاه کرد اما بلافاصله با چیزی که دید زانوهاش سست شد.
لیسا: ا...اما چطور ممکنه؟ (شوکه)
جونگ کوک: بس کن...یعنی میخوای بگی بعد اون اتفاقایی که افتاد، بعد اون همه آدمی که کشتی، هنوز حاضر نیستی وجود منو باور کنی؟
لیسا: اما تو فقط یه شخصیت داستانی بودی. قرار نبود واقعی باشی
جونگ کوک: وقتی دست به نوشتن زدی در نظرت من فقط یه شخصیت داستانی بودم که قرار بود تورو به عنوان یه نویسنده داستان های جنایی به شهرت برسونه؟ یا یه قاتل که توی سایه ها شکار میکنه؟
جونگ کوک: تو منو در حالی خلق کردی که قلبت پر از نفرت شده بود از تمام کسایی که داستان هاتو به تمسخر و تلاش هاتو نادیده میگرفتن. من ساخته شده از نفرت هاییام که توی قلبت از آدمای اطرافت نگه داشتی
لیسا: درسته، من تورو از نفرتهام ساختم و باعث مرگ آدمای زیادی شدم
لیسا: اما این وضع ادامه پیدا نمیکنه...امشب تمومش میکنم؛ ماجرای زندگی تو و این داستان کوفتی رو
برگه ی اول داستان رو پاره میکنه.
جونگ کوک: نگو که واقعا داری همچین کار احمقانه ای میکنی (پوزخند)
لیسا برگه دوم رو هم پاره میکنه.
جونگ کوک: تو حق نداری همچین کاری بکنی (داد)
لیسا: مثلا میخوای چیکار کنی، منو بکشی؟ یادت رفته که من خالقتم؟ اگه من نباشم تو هم نیستی
جونگ کوک: درسته که تو منو خلق کردی اما نمیتونی نابودم کنی...نمیتونم تورو بکشم اما یکی دیگه هست که میتونم
لیسا با تعجب به جونگ کوک نگاه میکرد که صدای در بلند میشه.
جونگ کوک: چرا نمیری درو باز کنی؟ (پوزخند)
"پشت در"
تهیونگ: درو باز نمیکنه بیا بریم، فردا دوباره بر میگردیم
جنی: نمیشه تا لیسا رو نبینم و مطمئن نشم حالش خوبه جایی نمیرم
به در زدن ادامه میده که بلاخره لیسا درو باز میکنه.
لیسا: اونی اینجا چیکار میکنی؟
جنی: حالت خوبه؟
تهیونگ: وقتی داشتی میرفتی حالت خیلی بد بود. جنی حسابی نگران شد و اومد تا مطمئن بشه حالت خوبه
لیسا: ممنونم
لیسا: ببخشید که نمیتونم بگم بیاید تو. خونم حسابی کثیفه پس فردا همو میبینمتون
جنی: صبر...
لیسا درو میبنده و میره تو.
جونگ کوک: اونا زوج زیبایی هستن
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
۷.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.