گفت:این چیه گذاشتی رو لبات؟تو که سیگاری نبودی...
گفت:این چیه گذاشتی رو لبات؟تو که سیگاری نبودی...
گفتم:خیلی وقته میکشم.
گفت:تو چی به سرت اومده تو یک سالی که ندیدمت؟
گفتم:سخت نگیر آرومم میکنه،نمیزاره به هیچی فکر کنم.
هیچی نگفت
منم هیچی نگفتم
بعد از چند دقیقه گفت:مطمئنی نمیزاره به چیزی فکر کنی؟
گفتم:آره،چطور مگه؟
فندک رو از رو داشبورد برداشت و داد به دستم،یه لبخند تلخ زد و گفت:لااقل روشنش کن...
گفتم:خیلی وقته میکشم.
گفت:تو چی به سرت اومده تو یک سالی که ندیدمت؟
گفتم:سخت نگیر آرومم میکنه،نمیزاره به هیچی فکر کنم.
هیچی نگفت
منم هیچی نگفتم
بعد از چند دقیقه گفت:مطمئنی نمیزاره به چیزی فکر کنی؟
گفتم:آره،چطور مگه؟
فندک رو از رو داشبورد برداشت و داد به دستم،یه لبخند تلخ زد و گفت:لااقل روشنش کن...
۱.۶k
۱۲ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.