یادمه یک شب که با یکی از دوستام حرف میزدم گفت دلم از ه

یادمه یک شب که با یکی از دوستام حرف میزدم، گفت: "دلم از همه گرفته. اونایی که حتی صمیمی ترین دوستام هم بودن، ازشون بدی دیدم. هیچوقت بهم توجهی نداشتن با اینکه من همیشه تو بدترین شرایط پیششون بودم و با غصه هاشون، گریه کردم."
گفت: "میدونی من مثل کی ام؟ مثل همون آدمی که میخواست بره تو دریا خودکشی کنه ولی گفته اگه فقط یک نفر تو راه بهم لبخند بزنه، دست از خودکشی میکشم."
گفتم: "من اون لبخند رو بهت نزدم؟ هر موقع به یک هم کلام نیاز داشتی، باهات صحبت نکردم؟"
گفت: " یک دست صدا نداره."
گفتم: " قرار نیست همه رو با هم داشته باشی و همه هم مثل باشن."
گفت: " من همه رو با هم میخواهم. زیاده خواهم."
گفتم: همه ی آدما زیاده خواهن. ولی خیلی وقتا باید به کم قانع باشی. چون وقتی آدمای دورت زیاد باشن، برات گرون تموم میشه." #طاها_رحیمیان
#جذاب #خاص #عکس #عکس_نوشته #شیک #زیبا #لاکچری #ایده #هنر
دیدگاه ها (۱)

آدما تاریخ مصرف دارن،تاریخ مصرف‌شونم با هم فرق داره،یکی مثه ...

حالم را که میپرسی تمامِ من درد میگیرد مثل اینکه کسی را کشته ...

وسط راه رهایشان کن و برو تمام کسانی را که حالت را خوب نمیکنن...

یک روز می فهمی که عاقبت ، این تویی که برای خودت می مانی و آد...

پارت ۱۲آنچه گذشت: رفتیم پایین که...که دیدیم دوستام (اعضا) ام...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط