ریکشین اکسو به بیدار کردن مامانشون ساعت شیش صب برا مدرسه.
ریکشین اکسو به بیدار کردن مامانشون ساعت شیش صب برا مدرسه...:)
بکهیون...جیغ میزنه میگ خاک به سررررم خط چشمم خراب شد وااای باید از دوباره درستش کنم
ولی یادش میوفته باید بره مدرسه و مدیر بهش گیر میده://
کای...این بشر از دیشب تاحالا خونه نیومده شما ازش خبردار شدین به مامانش بگین:|
(خودتون میدونین کجاهاس دیگ🔞)
لی...هرچقد مامانش صدا بزنه این بشر بیدار بشو نیس..
آخرش ساعت نه صب بلند میشه میره مدرسه(صب بخیر داداش:)))
تااو...ازونجایی ک خودشیرین مامانشه میگ چشم مامان جووون بعد عین جت بلند میشه و میره ک آماده شه://
چانیول...این تا الان بیدار بوده همشم سرش تو گوشی:/
وقتیم میخواد بلند شه اول یه عکس از چشای خواب آلود و قرمزش میگیره و میذاره پست اینستاش و زیرش مینویسه#بیچارگی/#بدبختی/#مدرسهیلعنتی•_•
کریس...آیششش من اصن نخوام برم مدرسه کیو ببینم چن بار بگم مدرسه ایز نات مای استایل ک وقتی داره بلند میشه بره دست و صورتشو بشوره میبینه امروز ورزش داره و میگ آقا من حرفمو پس میگیرم اتفاقا مدرسه ایز مای استایل/مدرسه مای استایل/آی لاو یو مدرسه:)))
(با خودش درگیره بچم://)
سهون...با یه قیافه پوکر فیس گونه میره به سمت روشویی ک دست و صورتشو بشوره بین راه هی غر میزنه میگ عی خدااا لوهان هیونگ کجایی ک داره سهونتو میکشه این مدرسه لعنتی (لوهاااانیی کجایی ک سهونتو کشتن:///)
لوهان...همونجوری ک کتاب ادبیات دستشه و خوابیده میگ بله معلم الان شعر و بازخوانی میکنم آهوویی دارم خوشکلهه فرار کرده ز دستممم دوریش برایم مشکله...:||||
سوهو...ازونجایی ک قراره در آینده یه پولدار بشه و مث باباش پروفسور شه عین بچه آدم بلند میشه..*-*
شیومین...با حالت خواب و بیداری میگ..مدرسه؟
مدرسه کجاس دیگ؟؟آآآآ فهمیدم همونجایی ک یاد میدادن تمشک به اضافه توت میشه توت فرنگی؟؟
یا اونجایی ک میگفتن هات چاکلت منهای بستنی میشه قهوه؟؟°_°
(کلا قاطی کرده ولش کنین)
دی او...مامانش هی سیریش وار صداش میکنه ک یدفه ای با نگاه خوفناک دی او مواجه میشه و دیگ هیچ حرفی نمیزنه°______°
بعدش ک مامانش از اتاق میره بیرون از دوباره میخوابه:///
(خب ولش کنین اینم مث ما تا حدودی اعصاب داره دیگ)
چن...هی میگ پنج دقیقه دیگ پنج دقیقه دیگ ک ساعت هشت میشه و اون خیلی با استرس بلند میشه و ب مامانش میگ چرا منو صدا نکردی آخه؟؟:////
بکهیون...جیغ میزنه میگ خاک به سررررم خط چشمم خراب شد وااای باید از دوباره درستش کنم
ولی یادش میوفته باید بره مدرسه و مدیر بهش گیر میده://
کای...این بشر از دیشب تاحالا خونه نیومده شما ازش خبردار شدین به مامانش بگین:|
(خودتون میدونین کجاهاس دیگ🔞)
لی...هرچقد مامانش صدا بزنه این بشر بیدار بشو نیس..
آخرش ساعت نه صب بلند میشه میره مدرسه(صب بخیر داداش:)))
تااو...ازونجایی ک خودشیرین مامانشه میگ چشم مامان جووون بعد عین جت بلند میشه و میره ک آماده شه://
چانیول...این تا الان بیدار بوده همشم سرش تو گوشی:/
وقتیم میخواد بلند شه اول یه عکس از چشای خواب آلود و قرمزش میگیره و میذاره پست اینستاش و زیرش مینویسه#بیچارگی/#بدبختی/#مدرسهیلعنتی•_•
کریس...آیششش من اصن نخوام برم مدرسه کیو ببینم چن بار بگم مدرسه ایز نات مای استایل ک وقتی داره بلند میشه بره دست و صورتشو بشوره میبینه امروز ورزش داره و میگ آقا من حرفمو پس میگیرم اتفاقا مدرسه ایز مای استایل/مدرسه مای استایل/آی لاو یو مدرسه:)))
(با خودش درگیره بچم://)
سهون...با یه قیافه پوکر فیس گونه میره به سمت روشویی ک دست و صورتشو بشوره بین راه هی غر میزنه میگ عی خدااا لوهان هیونگ کجایی ک داره سهونتو میکشه این مدرسه لعنتی (لوهاااانیی کجایی ک سهونتو کشتن:///)
لوهان...همونجوری ک کتاب ادبیات دستشه و خوابیده میگ بله معلم الان شعر و بازخوانی میکنم آهوویی دارم خوشکلهه فرار کرده ز دستممم دوریش برایم مشکله...:||||
سوهو...ازونجایی ک قراره در آینده یه پولدار بشه و مث باباش پروفسور شه عین بچه آدم بلند میشه..*-*
شیومین...با حالت خواب و بیداری میگ..مدرسه؟
مدرسه کجاس دیگ؟؟آآآآ فهمیدم همونجایی ک یاد میدادن تمشک به اضافه توت میشه توت فرنگی؟؟
یا اونجایی ک میگفتن هات چاکلت منهای بستنی میشه قهوه؟؟°_°
(کلا قاطی کرده ولش کنین)
دی او...مامانش هی سیریش وار صداش میکنه ک یدفه ای با نگاه خوفناک دی او مواجه میشه و دیگ هیچ حرفی نمیزنه°______°
بعدش ک مامانش از اتاق میره بیرون از دوباره میخوابه:///
(خب ولش کنین اینم مث ما تا حدودی اعصاب داره دیگ)
چن...هی میگ پنج دقیقه دیگ پنج دقیقه دیگ ک ساعت هشت میشه و اون خیلی با استرس بلند میشه و ب مامانش میگ چرا منو صدا نکردی آخه؟؟:////
۲۱.۷k
۱۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.