ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو

ای که همه نگاه من، خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن، پا نکشم ز کوی تو

گر چه به شعله میکشی، قلب مرا به عشوه ات
بر دو جهان نمی دهم، یک سر تار موی تو

مستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می
کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو ...
#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۱)

ای عشق! تو را دارم و دارای جهانم همواره تویی؛ هرچه تو گویی و...

چو خود را ز نیکان شمردی بد/نمی گنجد اندر خدایی خودی

دوپارتی اس\مات تهیونگپارت۲(اخر)ویو ا.ت... بردم تو اتاق دونفر...

# رز _ سیاه PART _ 48 تهیانگ: کنار تختش نشسته بودم و دستشو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط