کاش الان یه حمیده خیر آبادی


‏کاش الان یه حمیده خیر آبادی
در حالی که چادر دور کمرشه
با یه استکان چایی میومد پیشم میگفت:
خبه،خبه
‏درست میشه قربونت برم چاییتو بخور ...




‌‌
#خاص
دیدگاه ها (۱۳)

می‌گویند :پشت سر هر مرد بزرگے یک زن ایستاده اما ،پشت سر هیچ ...

فکرهای منفی...عین شکستگی رو عینک آدمههر جا رو نگاه کنیمیبینی...

گله کردم که چرا میکده ها بسته شدهمرغ پر بسته ی من بی دل و بش...

#خاص

پارت ۱۵نامی. آقای دکتر حالم دخترم چطوره دکتر. خب خداروشکر خو...

رمان اوشی نوکو قسمت اول🔮روبی آکوا بزرگ شدن🎀منم هنوز به ایدلی...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۵#پایان فلش بکجیمین: اینجوری شد دیگهما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط