Part⁹
Part⁹
رفتم توی اتاقم و لباس برای ات برداشتم و رفتم توی اتاقش و بهش دادم
_ساعت ⁷:⁵⁰ آماده باش میخوایم بریم بار
+باشع..
و رفتم بیرون
ویو ات
لباسو که باز کردم دیدم خیلی باز بود..تا به حال نه بار رفتم و نه لباس باز پوشیدم..هوفی کشیدم و به سمت حموم رفتم..بعد از ⁸ مین اومدم بیرون.موهامو خشک کردم که دیدم ساعت ⁷:⁴⁰ عه..سریع لباسرو پوشیدم و یه آرایش کم کردم و رفتم پایین.جیمین کت و شلوار پوسیده بود...دوباره هوفی کشیدم و دستمو گرفت و رفتیم.بعد از ¹⁰ مین رسیدیم..دره ماشینو برام باز کرد و دستمو گرفت و رفتیم توی بار..یجا مشستم که گارسون اومد
...چیزی میل دارید؟
+نه ممنون
_یدونه ویسکی
...چشم
لایک:⁴⁰
کامنت:³⁵
رفتم توی اتاقم و لباس برای ات برداشتم و رفتم توی اتاقش و بهش دادم
_ساعت ⁷:⁵⁰ آماده باش میخوایم بریم بار
+باشع..
و رفتم بیرون
ویو ات
لباسو که باز کردم دیدم خیلی باز بود..تا به حال نه بار رفتم و نه لباس باز پوشیدم..هوفی کشیدم و به سمت حموم رفتم..بعد از ⁸ مین اومدم بیرون.موهامو خشک کردم که دیدم ساعت ⁷:⁴⁰ عه..سریع لباسرو پوشیدم و یه آرایش کم کردم و رفتم پایین.جیمین کت و شلوار پوسیده بود...دوباره هوفی کشیدم و دستمو گرفت و رفتیم.بعد از ¹⁰ مین رسیدیم..دره ماشینو برام باز کرد و دستمو گرفت و رفتیم توی بار..یجا مشستم که گارسون اومد
...چیزی میل دارید؟
+نه ممنون
_یدونه ویسکی
...چشم
لایک:⁴⁰
کامنت:³⁵
۱۵.۹k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.