قانون بی قانونی دنیاست

.
قانون بی قانونیِ دنیاست
وقتی نمی دانی چه مرگت شده است ؟!
وقتی هر آمدنی را
تعبیر عشق می کنی
و هر رفتنی را تعبیر تنهایی !
وقتی اتاق
اندازه دلتنگی اَت می شود
و باز احساس می کنی
پنجره ها و دیوارها
دست به دست هم داده اند و دوره ات کرده اند
تا سهم نفس هایت را
از هوای همین نبودنِ محض
به یغما ببرند !
وقتی آمدی
خواهم گفت "عشق" چیست ،
و "تنهایی" بماند برای مبادای نبودنت
که انگار
همین روزهای بی نام و خاطره اند !

قانون بی قانونیِ دنیاست
وقتی نامه ها ، شعر می شوند
شعرها ، بغض
بغض ها ، اشک ...
و هیچ کس نمی فهمد
گونه های همیشه مرطوبت
از باران بی امان گریه است
و ربطی
به ابرهای آبستن ِهیچ فصلی ندارد !

علیرضالک
دیدگاه ها (۴)

منتظر هیچ دستی در هیچ کجای دنیا نباش؛اشک هایت را با دستهای خ...

تن خسته ای ولی خوابت نمیبره این حس لعنتی از مرگ بدتره...

قرار بود زل بزنماز پنجره به هیچ کجاقرار بود خیره بمانم در آی...

من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدمکه سرنوشت درختان باغمان تبر اس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط