قرار بود زل بزنم

قرار بود زل بزنم
از پنجره به هیچ کجا
قرار بود خیره بمانم
در آینه به هیچ کس
قرار بود شبهی از من گوشه ی تخت خواب بنشیند
هیولای گوژپشتی که دست و پایش دراز شده
بنشیند و ببیند که خانه را
مِه گرفته
بوی گند سیگار گرفته
بوی گند لباس های نشسته
بوی تعفن زباله های نرفته
قرار بود روزهای بعدی که نمی آیی
ازین تلخ تر هم باشد
مثلا ساعت شش بشود هفت
بشود هشت
عقربه جلو تر برود
برود به درک که نیستی
زهر مارم بشود این تنهایی
اما
یک دقیقه بعد از تو آمد
در حالی که چمدانم را بسته بود
چشم هایم را هم بست
مرگِ بی شعور
لذت نبودنت را از من گرفت .
.
دیدگاه ها (۱)

.قانون بی قانونیِ دنیاست وقتی نمی دانی چه مرگت شده است ؟!وقت...

منتظر هیچ دستی در هیچ کجای دنیا نباش؛اشک هایت را با دستهای خ...

من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدمکه سرنوشت درختان باغمان تبر اس...

تو رویای من غم نبود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط