قرار بود زل بزنم
قرار بود زل بزنم
از پنجره به هیچ کجا
قرار بود خیره بمانم
در آینه به هیچ کس
قرار بود شبهی از من گوشه ی تخت خواب بنشیند
هیولای گوژپشتی که دست و پایش دراز شده
بنشیند و ببیند که خانه را
مِه گرفته
بوی گند سیگار گرفته
بوی گند لباس های نشسته
بوی تعفن زباله های نرفته
قرار بود روزهای بعدی که نمی آیی
ازین تلخ تر هم باشد
مثلا ساعت شش بشود هفت
بشود هشت
عقربه جلو تر برود
برود به درک که نیستی
زهر مارم بشود این تنهایی
اما
یک دقیقه بعد از تو آمد
در حالی که چمدانم را بسته بود
چشم هایم را هم بست
مرگِ بی شعور
لذت نبودنت را از من گرفت .
.
از پنجره به هیچ کجا
قرار بود خیره بمانم
در آینه به هیچ کس
قرار بود شبهی از من گوشه ی تخت خواب بنشیند
هیولای گوژپشتی که دست و پایش دراز شده
بنشیند و ببیند که خانه را
مِه گرفته
بوی گند سیگار گرفته
بوی گند لباس های نشسته
بوی تعفن زباله های نرفته
قرار بود روزهای بعدی که نمی آیی
ازین تلخ تر هم باشد
مثلا ساعت شش بشود هفت
بشود هشت
عقربه جلو تر برود
برود به درک که نیستی
زهر مارم بشود این تنهایی
اما
یک دقیقه بعد از تو آمد
در حالی که چمدانم را بسته بود
چشم هایم را هم بست
مرگِ بی شعور
لذت نبودنت را از من گرفت .
.
۳۷۵
۲۳ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.