بعضی شب ها

بعضی شَب ها ؛
آدم دلش می خواهَد افکارِ لعنتی اش را یک جوری بپیچانَد !
بیخیالِ قضاوت ها و اشتباهاتَش باشد ...
نه به گذشته اش فِکر کند ، نه آینده ...
بی هیچ فِکر و مَشغله ای ؛
در خَلوتی دِنج و شَبانه ؛
دراز بِکشد ...
با ذِهنی آرام و بی دَغدغه ...
نه حَسرتی داشته باشَد برایِ خوردَن ،
نه بُغ
ضی برایِ گریستَن ،
بَعضی شَب ها ؛
آدم دِلش می خواهَد فقط بخوابد...
دیدگاه ها (۲)

خدایا !نگاهم که نمی کنی ؛ خوب نیستم ! دلم زود می گیرد و بغضم...

خدای خوبم این روزها بیشتر حواست به من باشد...می گویند بزرگتر...

خوب میشد اگر میتوانستم خودم را بغل کنم …ببوسمش ..تنهایی اش ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط