خیانت کیوت پارت 14

خوب خلاصه زنگ زدیم یوری تا بیاد اونم اومد خونمون با دوست پسرش و کلی خوش گذروندین که ته گفت


ته: دخترا امروز قراره رفیقامون بیاد شما ها برید تو اتاق باشه

یوری و ات باهم: باشه

ویو ات: منو یوری رفتیم تو اتاق یه چند تا خراکی خوردیم با هم گرم صحبت بودیم که من گفتم

ات: من میرم اب میخورم میام
یوری: باش

فلش بک به پایین پله ها:

ویو ات: تهیونگو دیدم که داشت با دوستاش حرف میزد من از اونور رد شدم که چشم یکی از پسرا خورد به من

الکس)(همون پسره)
الکس: ته این کیه
ته: اون دوست دخترمه زنم هم میشه
الکس تو ذهنش: پس اگه دوست دختره همیشه میبینمش حتی میتونم مال خودم کنمش چقدر جیگره اوفففف:

ویو ات: اب رو خوردم و رفتم بالا دیدیم یوری داره با تلفن حرف مسزنه داشتم به حرفاشون گوش میکردم که با چیزی که گفت خون جلو چشمامو گرف اون گفت که من از تهیونگ حامله ام چون س.. ک... س کردن حاله شده و میخواد امشب به تهیونگ بگه. وفتی تلفن رو قطع کرد رفتم تو اون گفت که

یوری؛: ات من میرم پایین
ات: باشه من خیلی خوابمه میخوابم (الکی)

ویو یوری: اون دوست پسرم غقط یک حقه بود من فقط میخواستم به تهیونگ برسم ماجرای بچه هم الکی بود یک عکس سنوگرافی فیک پیدا کردم و رفتم که بهش نشون بدم رفتم پایین روی پاهای تهیونگ نشستم که گفت

ته: پاشو داری چیکار میکنی
) یوری رو با یو نشوپ میدم:
یو: ددی من از تو حامله ام
ته: خفه خون بگیر کی گفته
عکس رو نشون داد
ته: چی نه امکان نداره
یو: تازه یک چیز دیگع ات به تو خیانت کرده
یک عکس تو گوشیش که فیک بود نشون داد و ته هم باور کرد و تصمیم گرفت که از ات جدا شه
یو: حالا باورت شد:
ته: عوضی اشغال چطور تونست
فلش بک به 3 ساعت بعد

ویو ات: دیگه کرمم گرفته بود که برم ببینم یوری داره چه قلطی میکنه با چیزی که دیدم هون جلو چشمامو گرفت تهیوتگ داشت یوری رو میبوسید و همه هم رفته بودن لباس یوری بیش از حد باز بود سریع رفتم وسایلمو جمع کردم و رفتم بیرون هیچ کدمشون بعم محل ندادن که گفتم


ا. ت: از هیچ کدمتون انتظار نداشتم 😭😭😭
و رفت


سلام بچه ها این چند روز اصلا نت نبود و نمیتونستم پست بزارم پس پارت بعدی جبرانش میکنم راستی میخوام ازین به بعد ویدیو بزارم اگه موافق هستید تو کامنتا بگید اگر هم مخالم بودین هم بگین تعداد هر کی بیشتر بود همون کار رو میکنم 🩷🩷بای سیسی های من 🩷🩷💜💜
دیدگاه ها (۰)

😂😂😂😂😂

به خدا اینا ایرانین😂😂😂😂🥹

سلام بچه ها میخوام بعد از تموم کردن خیانت کیوت همش براتون وی...

سلامممممم😭🌷🌷🌷اقای ××: ات بلاخره فهمید؟ته: اره همه چیز رو فهم...

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

پارت ۱:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط