اوای عشق پارت 27
پارت 27
#رکسانا
اه این چیه این نور کوفتی چیه اذیتم میکنه یکم از چشمام رو باز کردم نور دقیقا افتاد تو چشم دوباره بستم شون یکم که چشم هام به نور عادت کرد یکم که گذشت به این فکر کردم که من کجام به دور و برو اتاق نگاه کردم دیدم بیمارستانم یه لحظه صحنه هایی لحظه سوخت کلبه رو یادم اومد من...من زندم خدایا مرسی که بندت رو زنده نگه داشتی یه لحضه سر درد شدیدی به هم هجوم اورد چشمام رو بستم ولی موثر نبود زنگ کنار تختم رو زدم که به دو نرسید یکی از پرستار ها پیداش شد
+خانوم به هوش اومدین خداروشکر
-او بله ولی من سرم درد میکنه
+الان براتون قرص میارم نگران نباشید همین الان همسرتون رو صدا میزنم
-چییییییییی😲همسرررررر من کی همسر داشتم من فقط 18 سالمه
+یعنی چی خانوم همسرتون او بیرون منتطزتون هستن
-واد فاک صداش کن بیاد تو ببینم همسر من کیه
+باشه😂😂😌
رفت صداش زد از فردی که دیدم تعجب کردم جونگ کوک اینجا چیکار میکنه اون همسر منه من که اجازه ازدواج نداره تا سن 40 سالی
+یاااا تو چی به پرستار گفتی که اینجوری میگه.من همسرتم
-😂😂(از اون خنده های که همه براش قش کنن)
+😐😐😮منجیرم کجاست میفمه من اینجام
-نه
+یعنی چی نه اهههه اصلا تو چرا اینجایی ها تو که من رو تو اتاقت بیرون کردی ها چرا اینجای
-من بودم نجاتت دادم میفهمی من ..
+باشه مرسی که اول دلم رو شکستی بعد نجاتم دادی
-لجبازی من تا الان لجبازیت رو ندیدم
+از الان به بعد میبینی
-هه میبینم الان لباس هات رو عوض میکنی بعد میبرمت خونه
+خودم میتونم برم به دوستام زنگ میزنم
-وقتی میگم خودم یعنی خودم حرف نباشه
+اوکی پس لباس هام کوشن
-تو کمد هست
+برو بیرون
-انگار تا حالا ندیدمش هه😏
+چی گفتی😐😮
اینم پارت 27 اوای عشق دوستون میدارم لایک و فالو یادتون نره
#فالو_لایک_فراموش_نشه😻❤👉 #خاص
#رکسانا
اه این چیه این نور کوفتی چیه اذیتم میکنه یکم از چشمام رو باز کردم نور دقیقا افتاد تو چشم دوباره بستم شون یکم که چشم هام به نور عادت کرد یکم که گذشت به این فکر کردم که من کجام به دور و برو اتاق نگاه کردم دیدم بیمارستانم یه لحظه صحنه هایی لحظه سوخت کلبه رو یادم اومد من...من زندم خدایا مرسی که بندت رو زنده نگه داشتی یه لحضه سر درد شدیدی به هم هجوم اورد چشمام رو بستم ولی موثر نبود زنگ کنار تختم رو زدم که به دو نرسید یکی از پرستار ها پیداش شد
+خانوم به هوش اومدین خداروشکر
-او بله ولی من سرم درد میکنه
+الان براتون قرص میارم نگران نباشید همین الان همسرتون رو صدا میزنم
-چییییییییی😲همسرررررر من کی همسر داشتم من فقط 18 سالمه
+یعنی چی خانوم همسرتون او بیرون منتطزتون هستن
-واد فاک صداش کن بیاد تو ببینم همسر من کیه
+باشه😂😂😌
رفت صداش زد از فردی که دیدم تعجب کردم جونگ کوک اینجا چیکار میکنه اون همسر منه من که اجازه ازدواج نداره تا سن 40 سالی
+یاااا تو چی به پرستار گفتی که اینجوری میگه.من همسرتم
-😂😂(از اون خنده های که همه براش قش کنن)
+😐😐😮منجیرم کجاست میفمه من اینجام
-نه
+یعنی چی نه اهههه اصلا تو چرا اینجایی ها تو که من رو تو اتاقت بیرون کردی ها چرا اینجای
-من بودم نجاتت دادم میفهمی من ..
+باشه مرسی که اول دلم رو شکستی بعد نجاتم دادی
-لجبازی من تا الان لجبازیت رو ندیدم
+از الان به بعد میبینی
-هه میبینم الان لباس هات رو عوض میکنی بعد میبرمت خونه
+خودم میتونم برم به دوستام زنگ میزنم
-وقتی میگم خودم یعنی خودم حرف نباشه
+اوکی پس لباس هام کوشن
-تو کمد هست
+برو بیرون
-انگار تا حالا ندیدمش هه😏
+چی گفتی😐😮
اینم پارت 27 اوای عشق دوستون میدارم لایک و فالو یادتون نره
#فالو_لایک_فراموش_نشه😻❤👉 #خاص
۲۲.۱k
۰۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.