p3 همکلاسی غیرتی

^خب از دوست جدید خوشم میاد

+باشه بابا

^امممم اون دختره خوشگله بریم پیشش

+اوکی

^سلام اسمت چیه

٪لیسا تو اسمت چیه

^میا

+منم یونا

٪خوشبختم

+همچنین

^میگم دوست بشیم

٪اهوم

^تو ذهنش :یسسسسسسس

+این زنگو باهم بریم

٪اهوم باشه بریم

^آخ جون

٪چی

^هیچی (سرخ)

۵مین بعد

+بچه ها من الان میام میخوام برم خوراکی بیارم

٪^اوکی

ویو یونا

داشتم میرفتم تو کلاس که یهو به یه چیز بزرگ برخورد کردم وای جونگ کوک بود

نکته ترم پیش میا، یونا و جونگ کوک باهم بودن.

+او ببخشید تو فکر بودم ندیدمت (خجالت زده و سرخ)

_عه یونا تویی اشکال نداره

+اهوم

_میگم چیزه تو کدوم کلاسی

+کلاس شماره ۳ (همینطوری یه چرت و پرتی گفتم)

_عههه همکلاسیم

+او واقعا(حرصی)

_اره(تعجب)

_میگم چیزه امم چرا حرصی گفتی

+هیچی ولم کن(عصبی)

_ بخدا من از لیا خوشم نمیاد بابام مجبورم کرد رابطه بگیرم باهاش

+آره جون عمت

_یونا داری اشتباه فکر میکنیااا

+باشه اصلا هرچی تو میگی(بغض و عصبی و حالت مسخره کردن)

_یونا نرو تروخدا

+تو لیاقت منو نداری (کمی اشک)

_یونا اشتباه فکر میکنی (بغض)

+به چشم خودم که اعتماد دارم پس ترم پیش وقتی اومدم خونه اون عمم بود بغلت ها (گریه)

_باشه، لیا بغلم بود ولی یه سو تفاهم بود

/هلو عشقم ،عههه چرا داری با این هرزه حرف میزنی(لوس و ناراحتی الکی)

_لیا گم شو اونور خودت میدونی من تورو نمیخوام(کمی داد و عصبی)

/بیبی(گریه الکی)

+ خدافظ

_نه نرووووووو ، همش تقصیر توعهههه(اشاره به لیا)


................ ادامه دارد



وای انگشتام ترکیدن خدایی زیاد گذاشتم براتون دارم میمیرم لطفا یکم خوش حالم کنید بوس به کلتون بای💋🌌🍭