چرا یکی نیست به این مردم بگوید

چرا یکی نیست به این مردم بگوید
باورکنید آدم حق دارد دلش بگیرد،
حق دارد یک دل سیر گریه کند،
آدم نیاز دارد با خودش حرف بزند و اشک بریزد، اصلا به هق هق هم بیفتد
چیزی نمی شود!
گاهی آدم فقط دلش می خواهد با خودِ واقعیش تنها باشد،
برای خودش گریه کند
برای قوی یا ضعیف بودنش
غم های داشته و نداشته اش
برای فراموش شده ها و نشده های دلش،
حسرت های داشته و نداشته اش
برای انتخاب های اشتباهش،
اعتمادِ از دست رفته اش
حتی برای دلتنگیِ نداشته ی طولانی مدتش!
آدم ها را به حال خود رها کنید
چیزی نپرسید
دلیلش چیزی نیست که شما می بینید و فکر می کنید،
فقط گاهی بعداز مدتها
بایک اتفاق کوچک، عجیب آدم دلش برای منِ گذشته اش تنگ می شود!
برای خودی که در گذشته جا ماند و سرنوشت تغییرش داد!

#شقایق_عباسی
دیدگاه ها (۲)

امروز صبح که از خواب بیدار شدیبرای خودت اسپند دود کن.مردی اح...

مانده ام ..بزرگ علوی چطور کتاب چشمهایش را به پایان رساند ..م...

بعضی چیزها در جهـانخیلی مهم تر از دارایـی هستند،یکی از آنها ...

مسافر مست نشسته بود داشت حرف میزد .گفت میدونی چرا آدم زن میگ...

گاهی عشق شبیه نبرد نیست، شبیه ماندن است...شبیه آن آدمی که نم...

hyunjin

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط