ترسِ حقیقت دارم.میخواهم کور و کر شوم.اصلا بشوم خنگ ترین آ
ترسِ حقیقت دارم.میخواهم کور و کر شوم.اصلا بشوم خنگ ترین آدم روی این کره خاکی که دارِ مکافات است.بشوم همان بی عقلی ک تو همیشه ب من نسبت میدادی.امید هایم یکی یکی رو به موت اند.همه چیز حقیقت است.اما من ترس از حقیقت دارم.هوای ابری امروز مسموم است.سقف خانه فشار میآورد.نزدیکت نمیشوم.میترسم! میترسم وقت بوسیدنت آن قطرهٔ مزاحم سر بخورد میان موهای جوگندمی خوش رنگت! میترسم وقت زمزمه دوستت دارمِ کنار گوشت گریه امانم ندهد!باید فرار کنم!من هیچوقت جای درستی نبودم.آدم درستی نبودم.دیر رسیده ام؛خیلی دیر...و جایی برای ماندن ندارم...شانه هایم سنگین است و قلبم سنگین تر...همه چیز نوید تمام شدنم را میدهد!تنهایی بی انتها! روز های تاریک تر از تاریک!
[به او بگویید
بگویید
بگویید
دوستش دارم]
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
[به او بگویید
بگویید
بگویید
دوستش دارم]
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
۵.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.