من نفرین شده بودم پارت پنج«اخر»
من نفرین شده بودم پارت پنج«اخر»
جیمین:چرا ولت کنم؟نکنه از من بدت میاد؟من که با ملایمت و ارومی گفتم بیارنت اینجا.....نکنه باهات بدرفتاری کردن؟....فقط کافیه بگی تا سرشون رو بزنم
یونا:نـ...نه نه نمیخوام سرشون رو بزنی اونا بهام بد رفتاری نکردم فقط مبخوام بدونم چرا منو اوردی اینجا؟
جیمین:خب.....چون.....دوست دارم.....
یونا:چـ...چی؟
جیمین؛اره....درسته....دوست دارم
یونا:ا...اما......من.....من اولین باره میبینمت.....هیچ حسی بهت ندارم....تازشم.....تو خیلی رکی.....شاید خیلی مسخره به نظر بیاد ولی از کجا معلوم اگه الان بگم باشه فردا نیای همینقدر رک بهم بگی ازت متنفرم و اینا؟
جیمین:ینی اینا از من به این کیوتی بر میاد؟اصن دلت میاد به من اینو بگی؟...
یونا:نه نه نه ببخشید ببخشید فراموشش کن
جیمین:ببینم.....بیا اینجا.....اها خوبه همبنجا وایسا....خب.....هر کاری میگم بکن باشه؟
یونا:....باوشع
جیمین:افرین.....بشین.....پاشو.....بشین.....پاشو.....بشین....پاشو
یونا:ببینم ایسگا کردی منو؟
جیمین:عههههه حرف نزن گوش کنننن
یونا:پوفففففف باشهههه
جیمین:بشین.....پاشو......بشین....پاشو*جیمین هم خودش زانو میزنه و میشینه و به حرف میاد
جیمین:میشه بشی ملکه ی قلبم؟
یونا:خب...زیبا بود....مخمو زدی.....و بعلههههههههههه*میپره بغل جیمین
جیمین:ممنونم....ممنونم یونا ممنونم*و بوسه ای عاشقانه رو شروع میکنه
حیح میدونم گند زدم به روم نیارید
نویسنده:𝕶𝖎𝖒 𝖄𝖚𝖓𝖆
ایدی:
LiXiuying_bts_army
جیمین:چرا ولت کنم؟نکنه از من بدت میاد؟من که با ملایمت و ارومی گفتم بیارنت اینجا.....نکنه باهات بدرفتاری کردن؟....فقط کافیه بگی تا سرشون رو بزنم
یونا:نـ...نه نه نمیخوام سرشون رو بزنی اونا بهام بد رفتاری نکردم فقط مبخوام بدونم چرا منو اوردی اینجا؟
جیمین:خب.....چون.....دوست دارم.....
یونا:چـ...چی؟
جیمین؛اره....درسته....دوست دارم
یونا:ا...اما......من.....من اولین باره میبینمت.....هیچ حسی بهت ندارم....تازشم.....تو خیلی رکی.....شاید خیلی مسخره به نظر بیاد ولی از کجا معلوم اگه الان بگم باشه فردا نیای همینقدر رک بهم بگی ازت متنفرم و اینا؟
جیمین:ینی اینا از من به این کیوتی بر میاد؟اصن دلت میاد به من اینو بگی؟...
یونا:نه نه نه ببخشید ببخشید فراموشش کن
جیمین:ببینم.....بیا اینجا.....اها خوبه همبنجا وایسا....خب.....هر کاری میگم بکن باشه؟
یونا:....باوشع
جیمین:افرین.....بشین.....پاشو.....بشین.....پاشو.....بشین....پاشو
یونا:ببینم ایسگا کردی منو؟
جیمین:عههههه حرف نزن گوش کنننن
یونا:پوفففففف باشهههه
جیمین:بشین.....پاشو......بشین....پاشو*جیمین هم خودش زانو میزنه و میشینه و به حرف میاد
جیمین:میشه بشی ملکه ی قلبم؟
یونا:خب...زیبا بود....مخمو زدی.....و بعلههههههههههه*میپره بغل جیمین
جیمین:ممنونم....ممنونم یونا ممنونم*و بوسه ای عاشقانه رو شروع میکنه
حیح میدونم گند زدم به روم نیارید
نویسنده:𝕶𝖎𝖒 𝖄𝖚𝖓𝖆
ایدی:
LiXiuying_bts_army
۳.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.