عشق یعنی خَزه بستن در جویعشق یعنی سفری در بارانعشق یعنی خبری در گوشیعشق یعنی درِ بیمارستانعشق من در شکمِ رویا بودسرد و سرخورده به دنیا آمدابرها پشتِ سرم محو شدندعشق من مُرده به دنیا آمد