همسایم بمون پارت
همسایم بمون 🏩 پارت (۹)
🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩
چانیول :
_گوه میخوری ....
یهو از ماشین پیاده شدم دستشو کشیدم گفتم :
_سوار ماشین شوووو !
بعد در عقبو باز کرد و نشست و منم سوار شدم ....گفتم :
+من راننده شخصیتم .....؟؟؟
_بهت که خیلی میاد ...! (😹)
+گوه نخور ...!
_من همچین عنی رو نمیخورم ...!
+منم غذای همچین سگی نمیشم ....!
_ هع .... با اونی که تو آینه دیدی اشتباه گرفتی ....!
+باید حتما دهنتو گل بگیرن تا ساکت شیی ؟؟؟
خواست پیاده شه که دسته شو گرفتم از درد دستش جیغ کشید چشاش قفل شد تو چشام یه حرفی یه معصومیتی تو چشاش دیدم که ولش کردم و اونم پیاده شد منم نمیتونستم بذارم بره پس پیاده شدم گفتم :
_جیمانجییی !
+چچچچیییی؟؟؟
خندیدمو گفتم :
+خانم جومانجی افتخار سوار شدن به ماشین ما رو میدین ؟
خندید و اومد نزدیک جای چال گونمو انگشتشو گذاشم و فشار داد یکم درد داشت و گفت :
_اون اسمو فقط دوستام حق دارن بهم بگن اینو بفهمم...
+باشه نفهم ...
و سوار شد و تو راه فقط داشت بیرونو نگاه میکرد و لبخند میزد نگاه به اون طرفی کردم که داشت نگاه میکرد هیچ چیز قشنگی نبود که بگی لبخند بزنه ! بهش گفتم :
+دقیقا الان داری به چی میخندی ؟
_به مردم غمگین و پوکر فیس ...
+خوب کجاش خنده داره ...
_دارم به حالشون حسرت میخورم ... چراااا !اخه زندگی ارزشه اینو نداره که خودتو اذیت کنی ولی انگار ۷ میلیارد ادم ما ۶ میلیارد و ۹۵ صدمشون غمگینن !
+هع ... چه دیده خوشی به دنیا داری ها ... عالمی داری واسه خودت ...
_اوهوم...
+راستی چندم دبیرستانی سال اول نه ؟
با تعجب نگام میکرد و گفت :
-سال دوم دانشگاهم ...!
+واقعا ؟ پس چرا اینقدر کوچولویی ؟
_من کوچولو نیستم تو گنده بکی !
خندیدمو گفتم :
+ولی مثه بچه ها ۴ ساله ای که قهر میکنن !
_تو هم مثه پسرایه ۱۲ ساله ایی که تازه دختر دیدن ...
+اوووو لالا ... تو هم بلدی ....
_بخاطر حمله دیشبت به طرفم هیچوقت نمیبخشمت چانیوللل .....
+نبخش !... حالا بگو دانشگات کجاست ؟عومویی ؟
بعد خندیدم و گفت :
_همونجایی که شما درس خوندین اونهاش !
رد ناخن اشارشو گرفتم به سمت یه مهد کودک که مخصوص بچه ها ی زیر ۳سال بود رو دیدم ...
اخم کردم و گفت :
_میدونی ... مامانت بهم گفته یه ساعت یه بار به پنپرزت سر بزنم و ۲سا عت یه بار هم پنپرزت رو عوض کنم ! بعد ۳۰ مین یه بارم شیر خشک بهت بدم ....!
و خندید و گفتم :+بی نمک !
_دیدی کم اوردی !
+نیوردم ... !
_اوردی !
+نیوردم
_اوردی
+نیوردم (با داد )
.....
🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩
چطو بود ؟؟
🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩
چانیول :
_گوه میخوری ....
یهو از ماشین پیاده شدم دستشو کشیدم گفتم :
_سوار ماشین شوووو !
بعد در عقبو باز کرد و نشست و منم سوار شدم ....گفتم :
+من راننده شخصیتم .....؟؟؟
_بهت که خیلی میاد ...! (😹)
+گوه نخور ...!
_من همچین عنی رو نمیخورم ...!
+منم غذای همچین سگی نمیشم ....!
_ هع .... با اونی که تو آینه دیدی اشتباه گرفتی ....!
+باید حتما دهنتو گل بگیرن تا ساکت شیی ؟؟؟
خواست پیاده شه که دسته شو گرفتم از درد دستش جیغ کشید چشاش قفل شد تو چشام یه حرفی یه معصومیتی تو چشاش دیدم که ولش کردم و اونم پیاده شد منم نمیتونستم بذارم بره پس پیاده شدم گفتم :
_جیمانجییی !
+چچچچیییی؟؟؟
خندیدمو گفتم :
+خانم جومانجی افتخار سوار شدن به ماشین ما رو میدین ؟
خندید و اومد نزدیک جای چال گونمو انگشتشو گذاشم و فشار داد یکم درد داشت و گفت :
_اون اسمو فقط دوستام حق دارن بهم بگن اینو بفهمم...
+باشه نفهم ...
و سوار شد و تو راه فقط داشت بیرونو نگاه میکرد و لبخند میزد نگاه به اون طرفی کردم که داشت نگاه میکرد هیچ چیز قشنگی نبود که بگی لبخند بزنه ! بهش گفتم :
+دقیقا الان داری به چی میخندی ؟
_به مردم غمگین و پوکر فیس ...
+خوب کجاش خنده داره ...
_دارم به حالشون حسرت میخورم ... چراااا !اخه زندگی ارزشه اینو نداره که خودتو اذیت کنی ولی انگار ۷ میلیارد ادم ما ۶ میلیارد و ۹۵ صدمشون غمگینن !
+هع ... چه دیده خوشی به دنیا داری ها ... عالمی داری واسه خودت ...
_اوهوم...
+راستی چندم دبیرستانی سال اول نه ؟
با تعجب نگام میکرد و گفت :
-سال دوم دانشگاهم ...!
+واقعا ؟ پس چرا اینقدر کوچولویی ؟
_من کوچولو نیستم تو گنده بکی !
خندیدمو گفتم :
+ولی مثه بچه ها ۴ ساله ای که قهر میکنن !
_تو هم مثه پسرایه ۱۲ ساله ایی که تازه دختر دیدن ...
+اوووو لالا ... تو هم بلدی ....
_بخاطر حمله دیشبت به طرفم هیچوقت نمیبخشمت چانیوللل .....
+نبخش !... حالا بگو دانشگات کجاست ؟عومویی ؟
بعد خندیدم و گفت :
_همونجایی که شما درس خوندین اونهاش !
رد ناخن اشارشو گرفتم به سمت یه مهد کودک که مخصوص بچه ها ی زیر ۳سال بود رو دیدم ...
اخم کردم و گفت :
_میدونی ... مامانت بهم گفته یه ساعت یه بار به پنپرزت سر بزنم و ۲سا عت یه بار هم پنپرزت رو عوض کنم ! بعد ۳۰ مین یه بارم شیر خشک بهت بدم ....!
و خندید و گفتم :+بی نمک !
_دیدی کم اوردی !
+نیوردم ... !
_اوردی !
+نیوردم
_اوردی
+نیوردم (با داد )
.....
🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩🏩
چطو بود ؟؟
- ۳.۲k
- ۰۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط