در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست

‍  در دیر ِ مُغان آمد یارم قدحی در دست
مست از مِی‌ و میخواران از نرگس ِ مستش مست

در نعلِ سمند ِ او شکلِ مَه ِ نو پیدا
وز قد ِ بلند ِ او بالای صنوبر پست

آخِر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر ِ چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

شمعِ دلِ دمسازم بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست

گر غالیه خوشبو شد در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست

بازآی که بازآید عمر شده‌ی حافظ
هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست!

#حافظ

🍃🥀🍃
دیدگاه ها (۱)

حق داند و حق دید که در وقت کشاکشاز ما چه کشیدید وز ایشان چه ...

ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺳﺮﺩﯼ ﻣﻜﻦﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺸﻖ ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻣﻜﻦ! ...ﻻﻑ ﻣﺮﺩﯼ ﻣ...

‌به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتمپر و بالی تکاندم، خسته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط