یه رمان باحال براتون پیدا کردم(بهشت داغ من) 🤤🤤🤤🤤💋
یه رمان باحال براتون پیدا کردم(بهشت داغ من) 🤤🤤🤤🤤💋
قسمتی از رمان:
ولی انگشتش روی بهشتم مانع میشد که بخندم! خودش رو بهم چسبوند و
کیرش رو رو باسـنم مالـید و در حالی که نفس نفس میزد گفت:
- کاشکی پلمپ نبودی از جلو حال میکردم باهات دختر! دستمو روی سیـنم
گذاشتم و لب زدم
- همون پشتی رو بچسب که حسابی تنگه ها! انگشتش رو به صورت دورانی روی
سوراخـم چرخوند و یه دفعه فرو برد که از درد جیغم تو گلو خفه شد. گازی از مچ
دستش گرفتم تا دردمو با جیغ بلندی بروز ندم. انگشتش رو بیرون کشید و گفت:
- نه خوشم اومد، خوب چیزی هستی زبونمو تحـریک وار دور لبم چرخوندم. ورق
ها و وسایل روی میز رو کنار زد و با یه حرکت منو نشوند رو میز، شلوارم رو تیز پایین
کشید و گفت:
- پاهاتو یکم بده بالا، حواستم به در باشه کسی نیاد سرمو تکون دادم و پاهامو به طرف بالا مایل کردم. نفسم در نمیومد و فقط میخواستم که با کیرش جرم بده انگشت برام کافی نبود. کیر کلفتشو میخواستم
قسمتی از رمان:
ولی انگشتش روی بهشتم مانع میشد که بخندم! خودش رو بهم چسبوند و
کیرش رو رو باسـنم مالـید و در حالی که نفس نفس میزد گفت:
- کاشکی پلمپ نبودی از جلو حال میکردم باهات دختر! دستمو روی سیـنم
گذاشتم و لب زدم
- همون پشتی رو بچسب که حسابی تنگه ها! انگشتش رو به صورت دورانی روی
سوراخـم چرخوند و یه دفعه فرو برد که از درد جیغم تو گلو خفه شد. گازی از مچ
دستش گرفتم تا دردمو با جیغ بلندی بروز ندم. انگشتش رو بیرون کشید و گفت:
- نه خوشم اومد، خوب چیزی هستی زبونمو تحـریک وار دور لبم چرخوندم. ورق
ها و وسایل روی میز رو کنار زد و با یه حرکت منو نشوند رو میز، شلوارم رو تیز پایین
کشید و گفت:
- پاهاتو یکم بده بالا، حواستم به در باشه کسی نیاد سرمو تکون دادم و پاهامو به طرف بالا مایل کردم. نفسم در نمیومد و فقط میخواستم که با کیرش جرم بده انگشت برام کافی نبود. کیر کلفتشو میخواستم
۷.۰k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.