تک پارتی دل شکسته
تک پارتی دل شکسته
بیت سوم را ماند و مصرا دوم را خواندم بیت چهارم رو نسبتا خوب خوند
بیت پنجم را وایستاد و کمی فکر کرد
داشت فکر میکرد بیت ششم چی هست که یک دفعه زنگ خورد از شانس بد اون هم زنگ آخر بود باید تا هفته ی دیگه صبر میکرد
سوهو با دماغی نسبتا قرمز آمد سمت تهیونگ
سوهو . جلوی من خوب می خونی جلوی معلم گند می زنی به همه چیز
کوک. مگه تقصیر اونه تو خودت هم بودی یادت میرفت
سوهو. نه من مثل دوست تو نیستم
کاملا داشت به ته بی احترامی میکر و بهش میگفت توی هیچ چیزی خوب نیستی
کوک . ته یونگ ولش بیا بریم
ته یونگ به سرعت کاپشنش رو برداشت و رفت دنبال کوک
کوک . تو بهش توجه نکن تو فقط حل شودی همین کاملا درکت می کنم میدونم استرس میگیری و میدونم دستان هنوز سردن بهش فکر نکن خوب
ته . خوب بغلم نمی کنی
کوک . چرا بیا بغلم
ته . خداحافظ من دیگه میرم
تهیونگ دست کای رو گرفت و چند قدمی اون طرف تر
کوک. دوباره برگشت وکفت یه بغل دیگه
ته . باشه
ته یونگ نگاهی به جیمین کرد و گفت بریم
جیمین . وایستا تا هوپی بیاد
ته . اومدش بیا بریم
جیمین . اوک
مثل هر روز به سمت خونه رفتن ولی ته داشت گریه می کرد جیمین و هوپی چیزایی به ته گفتن که از گریه هاش کم تر شود اما تظاهر کرد که براش مهم نیست
پایان فلش بک ²
اما گریه هاش تمومی نداشت آنقدر گریه کرده بود که دیگه حال نداشت
مثل جنین خودش رو جمع کرد و چشماش رو بست
مامان ته . ع ع تو باز از مدرسه اومدی پاشو بسه گشنمه بریم یه چیزی بوخوریم
ته . نه نمی خوام فقط میخوام بخوابم
باگفتن این حرف پتو رو کشید روی خودش
درسته مادرش اون رو روش انداخته بود که مبادا پسر کوچولوش مریض بشه
}{ }{ }{ }{ }{ }{ }{ }{ }{
ته یونگ دیگه هیچ وقت صحبت نکر درباره ی اون موضوع ولی قلبش خیلی شکسته بود مدت ها دیگه نمی تونست مثل قبل با سوهو رفتار کنه
یادمون باشه که دل هیچ کس رو نشکونیم چون شکستن قلب مثل اینه که یک سنگ رو داخل دریا پرت کنیم بدونیم که اون سنگ کجا هست ولی نمی دونیم چقدر فرو میره داخل آب
خوب بچه ها حمایت یادتون نره
بیت سوم را ماند و مصرا دوم را خواندم بیت چهارم رو نسبتا خوب خوند
بیت پنجم را وایستاد و کمی فکر کرد
داشت فکر میکرد بیت ششم چی هست که یک دفعه زنگ خورد از شانس بد اون هم زنگ آخر بود باید تا هفته ی دیگه صبر میکرد
سوهو با دماغی نسبتا قرمز آمد سمت تهیونگ
سوهو . جلوی من خوب می خونی جلوی معلم گند می زنی به همه چیز
کوک. مگه تقصیر اونه تو خودت هم بودی یادت میرفت
سوهو. نه من مثل دوست تو نیستم
کاملا داشت به ته بی احترامی میکر و بهش میگفت توی هیچ چیزی خوب نیستی
کوک . ته یونگ ولش بیا بریم
ته یونگ به سرعت کاپشنش رو برداشت و رفت دنبال کوک
کوک . تو بهش توجه نکن تو فقط حل شودی همین کاملا درکت می کنم میدونم استرس میگیری و میدونم دستان هنوز سردن بهش فکر نکن خوب
ته . خوب بغلم نمی کنی
کوک . چرا بیا بغلم
ته . خداحافظ من دیگه میرم
تهیونگ دست کای رو گرفت و چند قدمی اون طرف تر
کوک. دوباره برگشت وکفت یه بغل دیگه
ته . باشه
ته یونگ نگاهی به جیمین کرد و گفت بریم
جیمین . وایستا تا هوپی بیاد
ته . اومدش بیا بریم
جیمین . اوک
مثل هر روز به سمت خونه رفتن ولی ته داشت گریه می کرد جیمین و هوپی چیزایی به ته گفتن که از گریه هاش کم تر شود اما تظاهر کرد که براش مهم نیست
پایان فلش بک ²
اما گریه هاش تمومی نداشت آنقدر گریه کرده بود که دیگه حال نداشت
مثل جنین خودش رو جمع کرد و چشماش رو بست
مامان ته . ع ع تو باز از مدرسه اومدی پاشو بسه گشنمه بریم یه چیزی بوخوریم
ته . نه نمی خوام فقط میخوام بخوابم
باگفتن این حرف پتو رو کشید روی خودش
درسته مادرش اون رو روش انداخته بود که مبادا پسر کوچولوش مریض بشه
}{ }{ }{ }{ }{ }{ }{ }{ }{
ته یونگ دیگه هیچ وقت صحبت نکر درباره ی اون موضوع ولی قلبش خیلی شکسته بود مدت ها دیگه نمی تونست مثل قبل با سوهو رفتار کنه
یادمون باشه که دل هیچ کس رو نشکونیم چون شکستن قلب مثل اینه که یک سنگ رو داخل دریا پرت کنیم بدونیم که اون سنگ کجا هست ولی نمی دونیم چقدر فرو میره داخل آب
خوب بچه ها حمایت یادتون نره
۲.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.