پارت اول
پارت اول:
_من برای انتقام برگشتم _
تهیونگ در حالی که توی اتاق رژه میرفت،لیوان آب رو به سمت دیوار پرت کرد.
همه ی بادیگارد ها داخل اتاق شدن و یکیشون گفت:
:ارباب حالتون خوبه؟
تهیونگ بدون توجه به حرف بادیگارد،روی صندلی نشست و زمزمه کرد:
_اون جئون عوضی......چطور میتونه......اه.
نامجون با کنار زدن بادیگارد ها وارد اتاق شد و گفت:
×باز چت شده؟
_چی میخواد بشه؟معلومه دیگه مستر جئون.
نامجون روی صندلی،کنار تهیونگ نشست و گفت:
×خودت اول بازی با اون رو شروع کردی ته.
تهیونگ رو به بادیگارد ها فریاد زد:
_گم شین بیرون.
به سرعت همه ی بادیگارد ها از اتاق خارج شدن و تهیونگ رو به نامجون گفت:
_کی اومدی؟
×دیروز بعداز ظهر.
_پس چرا زودتر نیومدی پیشم؟
×گفتم یکم استراحت کنم.وضعیت شرکت چطوره؟
_بد نی....
ادامه دارد.....!
_من برای انتقام برگشتم _
تهیونگ در حالی که توی اتاق رژه میرفت،لیوان آب رو به سمت دیوار پرت کرد.
همه ی بادیگارد ها داخل اتاق شدن و یکیشون گفت:
:ارباب حالتون خوبه؟
تهیونگ بدون توجه به حرف بادیگارد،روی صندلی نشست و زمزمه کرد:
_اون جئون عوضی......چطور میتونه......اه.
نامجون با کنار زدن بادیگارد ها وارد اتاق شد و گفت:
×باز چت شده؟
_چی میخواد بشه؟معلومه دیگه مستر جئون.
نامجون روی صندلی،کنار تهیونگ نشست و گفت:
×خودت اول بازی با اون رو شروع کردی ته.
تهیونگ رو به بادیگارد ها فریاد زد:
_گم شین بیرون.
به سرعت همه ی بادیگارد ها از اتاق خارج شدن و تهیونگ رو به نامجون گفت:
_کی اومدی؟
×دیروز بعداز ظهر.
_پس چرا زودتر نیومدی پیشم؟
×گفتم یکم استراحت کنم.وضعیت شرکت چطوره؟
_بد نی....
ادامه دارد.....!
- ۲۳۷
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط