روز سوم عملیات بود حاجی هم میرفت خط و برمیگشت آن روز

روز سوم عملیات بود. حاجی هم می‌رفت خط و برمی‌گشت. آن روز،‌ نماز ظهر را به او اقتدا کردیم. سر نماز عصر،‌ یک حاج آقای روحانی آمد. به اصرار حاجی، نماز عصر را ایشان خواند.مسئله‌ی دوم حاج آقا تمام نشده،‌ حاجی غش کرد و افتاد زمین. ضعف کرده بود و نمی‌توانست روی پا بایستد.سرم به دستش بود و مجبوری، گوشه‌ی سنگر نشسته بود. با دست دیگر بی‌سیم را گرفته بود و با بچه‌ها صحبت می‌کرد؛‌ خبر می‌گرفت و راهنمائی می‌کرد. این‌جا هم ول کن.
نبود #شهید_ابراهیم_همّت

_هفدهم اسفند سالروز شهادت شهید ابراهیم همّت #خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۲)

_به سنگر تکیه زده بودم و به خاک‌ها پا می‌کشیدم. حاجی اجازه ن...

دلم‌هواے ..شلمچہ ڪردہ سرزمین‌عشقسنگرهاےنور..لالہ‌هاےخونینـ:(...

🔴 نحوه فعال سازی هدیه ۱۰۰ گیگابایتی برای مشترکین اینترنت ثاب...

﷽ ﮼وَالشَّمْسِ،وَضُحَاهَا بِــــسمِـ رَبــِ حزب الله. #شهید_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط