نمیدانم

نمیدانم
چندمین جمعه ایست
که هیچ خیابانی را با هم قدم نزدیم ،
هیچ عکس دو نفره ای نینداختیم ،
هیچ کافه ای نرفتیم...
این جمعه هم
بدون دست هایت تمام شد
و من باز لا به لای پک های عمیق سیگارم
دوستت دارم هایم را بوسه زدم...
نمیدانم !
شاید هوای تهران را
همین دوستت دارم های بی جواب
سیاه و آلوده کرد !
بگذریم...
جمعه ات بخیر معشوق دیگری...

#فاطمه_زلفی
دیدگاه ها (۱)

در واقع جمعهباید با یککجایی؟ دلم برایت تنگ شده-شروع شود ،و آ...

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جانجان به غم‌هایش سپردم؛نیس...

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!معشوقه بودن است و "بریز و ...

با سر زلف تو مجموع پریشانی خود ...!کو مجالی کهسراسر همه تقری...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

فیک درمورد کیم چه ووناعتراف ناگهانیتکپارتیدختری با موهای کوت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط